onlineamoozan

آنلاین آموزان بستریست برای همه جهت برگزاری کلاس های آنلاین، آزمون های آنلاین، وبینارها و ...

onlineamoozan

آنلاین آموزان بستریست برای همه جهت برگزاری کلاس های آنلاین، آزمون های آنلاین، وبینارها و ...

فریلنسر کیست؟ چگونه فریلنسر شویم؟

به روز ترین مقالات و ترفند ها را می توانید در سایت onlineamoozan مشاهده کنید.



فریلنسر کیست؟ چگونه فریلنسر شویم؟

امروز می‌خواهیم درباره افرادی صحبت کنیم که به اصطلاح، "خودشان، آقای خودشان هستند". این قشر از نیروی کار، فریلنسر (Freelancer) یا آزادکار نام دارند. فریلنسرها معمولاً هر زمان که بخواهند کار می‌کنند که خب، این خودش نوعی مزیت به حساب می‌آید. با این حال، فریلنسینگ یا آزادکاری همیشه هم وضع گل‌و‌بلبل نیست و مشکلات مربوط به خودش را دارد.

ما می‌دانیم که بسیاری از شما با عبارت فریلنسینگ آشنایی دارید و در حال حاضر می‌دانید که از چه صحبت می‌کنیم. با این حال، هنوز عده‌ای وجود دارند که با سیستم کاری فریلنسرها آشنایی ندارند و حتی بعضی از آن‌ها نمی‌دانند قرار است راجع به چه چیزی در این مقاله صحبت کنیم.

به همین دلیل، سعی داریم در همینجا سخن کوتاه کنیم و جوانب مختلف فریلنسینگ را بررسی کنیم تا بتوانیم به تعریفی جامعه از عبارات فریلنسینگ و فریلنسر برسیم. پیشنهاد می‌کنم خواندن این مقاله را از دست ندهید.

تاریخچه‌ی لغت Freelancer

بد نیست در ابتدا نگاهی به پیشینه‌ی تاریخی این کلمات داشته باشیم.

اصطلاح فریلنسر (Freelancer) بارها و بارها توسط والتر اسکات (Walter Scott) در رمان مشهور آیوانهو (Ivanhoe) به کار برده شده است. این لغت به جنگجویان مزدور قرون وسطایی اشاره دارد که هیچ‌گونه تعهدی به خاندان سلطنتی یا اشراف‌زادگان نداشتند.

توماس.آن براون (Thomas N. Brown) نیز پیش‌تر در کتاب دوران زندگی هـیـو میلر (The Life and Times of Hugh Miller) از این اصطلاح استفاده کرد. بعدها لغتنامه‌ی انگلیسی آکسفورد این واژه را جزو افعال دسته‌بندی نمود (Freelance). با این حال، امروزه لغت فریلنس به شکل فعل، اسم، صفت و حتی قید در زبان انگلیسی کاربرد دارد.

حال که با تاریخچه این کلمات آشنا شدیم، سرنخ‌هایی از تغییرات زبانی و معنی فعلی این کلمات در اختیار داریم.




فریلنسر به چه کسانی گفته می شود؟

فریلنسر یا کارکنان فریلنسر(worker freelancer) اصطلاحی است برای کسانی که به صورت آزاد و پروژه ای کار می کنند به گونه ای که نیاز به حضور در یک محل خاص را ندارند برای مثال می توانند در اتاقی از منزلشان فعالیت نمایند و اکثرا درآمد مناسبی دارند و به صورت ساعتی ،پروژه ای و یا روزانه دستمزد می گیرند.

فریلنسر بودن یکسری مزایا و معایبی دارد که چند مورد را شرح می دهیم.


مزیت‌های فریلنسینگ

  • شما برای خود کار می‌کنید.
  • هر جا که دوست داشته باشید کار می‌کنید.
  • روی هر پروژه‌ای که دوست داشته باشید کار می‌کنید.
  • هیچ مدیر یا رئیسی بالای سر شما نیست.
  • درآمد شما حد و مرز ندارد و شما می‌توانید با انجام پروژه‌های بیشتر و تخصصی‌تر، درآمد بسیار بالایی داشته باشید.

معایب فریلنسینگ

  • شما می‌بایست همه کارها را خودتان انجام دهید: حسابداری، بازاریابی، فروش، انجام پروژه، ارتباط با مشتری و … ممکن است زندگی و کار شما با هم ترکیب شود بنابراین مدیریت زمان برای شما خیلی مهم است.
  • شما همکار یا هم تیمی نخواهید داشت.
  • هر روز در شرکت وقت تلف نمی‌کنید تا آخر ماه حقوق بگیرید. اگر پروژه درست و به موقع انجام نشود، کارفرما دیگر با شما کار نخواهد کرد.

اما فریلنسر شدن شرایطی دارد.افرادی که می خواهند فریلنسر شوند باید یک حرفه یا یک تخصص داشته باشند.به عنوان مثالی از برترین های این حرفه ها می توان به حرفه های توسعه دهنده وب،متخصص بازاریابی ،نویسنده ،مترجم و… را نام برد.

دستمزد فریلنسرها نیز بسته به مهارت، تجربه و زمینه‌ی کاری به روش‌های مختلفی پرداخت می‌گردد؛ مثلاً برخی مبلغ مورد نظر را به‌صورت روزانه، ساعتی یا پس از انجام پروژه دریافت می‌نمایند. عده‌ای هم هزینه‌ی کل را برآورد کرده و مبلغی را پیشاپیش به‌عنوان بیعانه از مشتری می‌گیرند‌. برای پروژه‌های مهم و پیچیده‌تر نیز قراردادهایی تنظیم می‌شود که دستمزد فریلنسر را پس از انجام هر مرحله و بر حسب کیفیت کار واریز می‌کنند.

اصطلاح فریلنسینگ بیشتر در حوزه‌های ادبی و علمی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به عقیده‌ی برخی نظریه‌شناسان، اصطلاحی وابسته به دانش و فرهنگ است. نویسندگی، ویراستاری، هنرپیشگی، موسیقی، برنامه‌نویسی کامپیوتر، طراحی وب، مترجمی، تصویرگری، بازاریابی، تولید فیلم و محتوا، همه و همه از زمینه‌های مربوط به فریلنسینگ به شمار می‌روند که در این میان نویسندگی، تبلیغات، طراحی و مترجمی طرفداران بیشتری را به خود اختصاص داده‌اند.

فریلنسر و مشتقات آن در حوزه‌های هنر و نویسندگی به کسانی گفته می‌شود که برای چاپ و توزیع آثار خلق‌شده‌ی خود به یک یا چندین ناشر احتیاج دارند‌. این افراد، عمدتاً با دریافت وجه نقد، حق نشر آثار خود را در یک بازه‌ی زمانی محدود به ناشران واگذار می‌نمایند. در اینجا تفاوت اصطلاح فریلنسر و پیمانکار نیز آشکار می‌شود.

برخلاف فریلنسر، پیمانکار از قبل، تحت نظر ناشر یا سازمان قرار دارد و پس از اتمام همکاری، دیگر اجازه‌ی خلق یا توزیع آثار را نداشته و در صورت تخلف طبق قانون با وی رفتار خواهد شد.


جامعه‌ی آماری فریلنسرها


فریلنسرها به صورت آزاد و اغلب ناپیوسته مشغول به کار هستند و برای همین، آمار دقیقی از جمعیت آن‌ها در دسترس نیست. با این حال، طبق تحقیقاتی که در سال 2005 در ایالات متحده‌ی آمریکا انجام گرفت، نزدیک به ده میلیون از جمعیت این کشور مشغول فریلنسینگ (در همه‌ی زمینه‌ها) هستند.

این رقم تا سال 2011 رشد چشمگیری داشت و جفری آیزناک (حقوقدان دانشگاه جورج میسون) مقدار آن را تا ۱ میلیون برآورد کرد. یک سال بعد، یک شرکت تحقیقاتی خصوصی به نام آبردین گروپ (Aberdeen Group) اعلام کرد 26% از مردم امریکا (تقریباً ۸۱ میلیون نفر) جزو نیروی کار مشروط هستند که فریلنسینگ نیز زیرشاخه‌ای از آن‌ است. طبق گزارش اتحادیه‌ی آزادکاران امریکا در سال 2013 از هر ۳ نفر، یک نفر (حدود ۴۲ میلیون نفر) خوداشتغال است.

این اعداد و ارقام در انگلستان نیز در هاله‌ای از ابهام است؛ اما طبق گزارشاتِ دفترِ آمار ملی این کشور، تعداد فریلنسرها در اوسط دهه 2000 میلادی ۵/۱% افزایش داشته و به 7 میلیون نفر رسیده است. جالب است بدانید که حدود ۷۱% از فریلنسرها را بانوان تشکیل داده‌اند که با توجه به نیاز و استخدام نیروی آقا در دستگاه‌های دولتی و همچنین محدودیت زنان برخی کشورها برای حضور در جامعه، این مقدار چندان دور از انتظار نیست.

این نوع از اشتغال، به تازگی در کشور ما، ایران نیز جا افتاده و متأسفانه به همین دلیل آمار دقیقی از جمعیت آزادکاران در حوزه‌های مختلف در دست نیست. با این حال، به طور قطع می‌توان گفت در ایران نیز با افزایش روز به روز فریلنسرها مواجهیم. چرا این حرف را می‌زنیم؟

خب، ظهور وب‌سایت‌های متعددی نظیر پونیشا یا انجام می‌دم که در حقیقت پل ارتباطی بین فریلنسرها و کارفرمایان هستند و همچنین، استقبال خوب از این سایت‌ها، نشان دهندۀ رونق بازار فریلنسینگ در ایران حکایت دارد.


چگونه فریلنسر شویم؟


همان‌طور که قبلاً گفتیم فریلنسینگ یا آزادکاری یکی از بهترین راه‌ها برای کسانی هست که می‌خواهند برای خودشان کار کنند. فریلنسرها می‌توانند در آنِ واحد برای چند کارفرما کار کنند، از مهارت‌های مختلفشان برای پول درآوردن استفاده کنند. حتی زمان کاری ایشان نیز دست خودشان است و در هر موقع از روز که دوست دارند می‌توانند کار کنند.

به نظر ایده‌آل می‌آبد، درست است؟ به خصوص اگر فردی باشید که دوست ندارد زیاد با مردم سروکله بزند، پس، از کار کردن در محیط دلخواه خود لذت ببرید و از اینکه ابتکار عمل دست خودتان است، خرسند باشید چون این بهترین کار برای شماست.


چگونه خودمان را برای ورود به دنیای فریلنسینگ آماده کنیم؟


در مورد کارهایی که می‌توانید انجام بدهید، فکر کنید. شاید شما یک نویسنده باشید یا یک عکاس، ریاضیدان، طراح وب، بازاریاب، تصویرساز، دانشمند یا حتی بافنده سبد!، حتماً برای شما کار پیدا خواهد شد. کافی است بدانید از چه چیزی واقعاً لذت می‌برید؟ نقاط قوت شما کجاست؟ از کلیه کارهایی که تصور می‌کنید می‌توانید به وسیله‌شان کسب درآمد کنید، یک فهرست تهیه کنید.

تنها علایق و مهارت‌های خودتان را ننویسید. هر چیزی را که فکر می‌کنید از پسش برمی‌آیید، یادداشت کنید.هر آنچه تا به حال درباره ویژگی‌های فریلنسرها شنیده‌اید را به کلی فراموش کنید. پیش از شروع کار، به هیچ وجه، خودتان را محدود نکنید.

کمی بازار را ارزیابی کنید. جدای از اینکه هر مهارتی جایگاه خاص خود را دارد، شما باید دنبال مهارتی باشید که بیشتر از همه، بازار خواهانش هست. اگر قصد دارید به عنوان یک فریلنسر فعالیت کنید، توصیه ما به شما این است که دنبال مهارتی باشید که مردم، بیشتر بابت آن پول می‌دهند یا حداقل قابلیت توسعه دادن در حوزه موردعلاقه‌تان را در آینده داشته باشد. حتماً پیرامون بازار کار حوزه‌ای که قرار است در آن فعالیت داشته باشید، تحقیق کنید.

برای مثال یک نویسنده چیره دست در مقایسه با فردی که متخصص کفش‌های قرن 15 آلمان است، راحت‌تر شغل مورد نظرش را پیدا می‌کند. حتماً این نکته را در نظر داشته باشید که چه تعدادی از مردم حاضرند برای تخصص‌تان هزینه کنند. همچنین، این نکته را هم در نظر داشته باشید که آیا می‌توانید در آینده کار خود را گسترش دهید.

هر آنچه که برای شروع کار نیاز دارید را آماده کنید و قدم اول را محکم بردارید. اگر می‌خواهید به عنوان کارشناس تولید محتوا فعالیت کنید، مطمئن شوید که کامپیوتری صحیح و سالم و یک اینترنت پرسرعت در اختیار دارید. یا اگر می‌خواهید عکاسی کنید، دوربین‌تان را بررسی کنید. اگر می‌خواهید کار آماری انجام دهید، نرم‌افزارهای تخصصی موجود در این زمینه را یاد بگیرید. همچنین، اگر هنوز نمی‌توانید کارهای فورس ماژور را انجام دهید، بهتر است درخواست‌تان را قبول نکنید.

شما باید به عنوان یک فریلنسر در کارتان سرمایه‌گذاری کنید. هرگز ضرب‌المثل "پول، پول می‌آورد" را فراموش نکنید.

برای خودتان برنامه داشته باشید. یک نرخ منطقی برای هر ساعت کار خودتان در نظر بگیرید، و البته از قیمت رقبا نیز خبر داشته باشید. به خاطر داشته باشید که هر چه تجربیات بیشتری داشته باشید، خواهید توانست به مراتب نرخ بیشتری برای ساعات کاری خود تعیین کنید.

مشخص کنید که به چه مقدار کار کردن احتیاج دارید، البته برای کسی که تازه فریلنسینگ را آغاز کرده است، بهتر است برنامه‌ای برای پیش بردن سریع‌تر کارها داشته باشید. مثلاً یک پروژه به خصوص چندساعته تمام می‌شود و همچنین، چند پروژه را می‌توانید به طور هم‌زمان و سروقت به اتمام برساند. در هر صورت وقتی پروژه‌های جدید را با برنامه برمی‌دارید، خیالتان راحت می‌شود که چه از لحاظی مالی و چه از لحاظ زمانی، خسته‌کننده نخواهند بود.

یک معلم داشته باشید. بهترین راه برای یادگرفتنِ صنعت جدید، کمک گرفتن و صحبت کردن با شخصی است که خود در این کار متخصص باشد. شما می‌توانید به طرق مختلف چنین افرادی را پیدا کنید. از خانواده، دوستان، معلمان، همکاران و ... بخواهید که اگر کسی را می‌شناسند که فریلنسر است به شما معرفی کنند.

همچنین، به‌صورت آنلاین هم می‌توانید افراد خبره‌ای که در این صنعت مشغول هستند را پیدا کنید. به علاوه، می‌توانید اتفاقات حوزه کاری‌تان را به صورت آنلاین دنبال کنید. جدای از تمام علایق‌تان، تنها چیزی که به آن احتیاج دارید، دیده شدن است.

یک معلم به شما کمک خواهد کرد که ارزش‌های خود را بشناسید. او به شما سرنخ و ایده خواهد داد و شاید هم شما را با برخی از مخاطبانش آشنا کند تا کار را شروع کنید. شما باید به معلم یا منتور خود نشان دهید که سرسختانه در حال تلاش هستید. مطمئن شوید که پیش از اینکه با کسی رسماً قرارداد ببندید، به اندازه کافی تحقیق کنید و منابع لازم را گردآوری کنید.

یادتان باشد او به شما کمک می‌کند تا به خواسته‌هایتان برسید. پس قدردانشان باشید. سخت تلاش کنید و به آن‌ها نشان دهید که شایسته زحماتشان هستید.



چگونه خودمان را معروف کنیم؟


به اسم خودتان مانند یک برند، اعتبار ببخشید. هرگز فراموش نکنید که به عنوان یک فریلنسر برای خودتان کسب‌وکار دارید. در واقع، با شناساندن خود، محصولتان را معرفی می‌کنید. به این فکر کنید که چه چیزی باعث می‌شود شما از رقبا متفاوت‌تر به نظر برسید. آیا شما شوخ‌طبع هستید؟ آیا شما واقعاً کارآمد هستید؟ آیا شما سابقه آموزشی قوی دارید؟ از هرکدام از ویژگی‌های مطلوبتان، به نفع خود استفاده کنید.

اسم و اعتباری که برای خود ساخته‌اید، به تنهایی بیانگر رزومه شما نخواهد بود. فعالیت‌های شما در فضای مجازی، کارت ویزیت شما و در نهایت، هر چیزی که از طریق آن با مشتریان‌تان ارتباط برقرار می‌کنید وسیله‌ای برای شناساندن شما خواهند بود.

فرصت‌ها را غنیمت بشمارید. وقتی می‌خواهید کاری را شروع کنید، قاعدتاً نمونه کار زیادی برای نشان دادن به مشتریانتان نخواهید داشت. پس، بهتر است به جای اینکه به دنبال ساختن رزومه باشید، از هر فرصتی برای نمایش توانایی‌هایتان استفاده کنید. حتی حاضر باشید کارها را به قیمت ارزان‌تر انجام بدهید یا حتی مجانی! تجربه‌ای که از این کار کسب می‌کنید به شما کمک خواهد کرد در آینده قدرت مانور بیشتری داشته باشید. افراد ضعیف، شانسی برای انتخاب شدن ندارند، اما به یاد داشته باشید اغلب فریلنسرها از هیچی شروع کرده‌اند.

کسب‌وکارتان را در فضای مجازی گسترش بدهید. برای خودتان یک وب‌سایت راه‌اندازی کنید و در شبکه‌های اجتماعی مانند توییتر، اینستاگرام، لینکدین و ... فعال باشید. هرچه مردم سریع‌تر به شما دسترسی داشته باشند، مطمئناً برای شما بهتر خواهد بود. وقتی برای کاری درخواست یا رزومه ارسال می‌کنید، می‌توانید از لینک‌ها با پلتفرم‌های مختلف برای معرفی خود استفاده کنید. این کار به کارفرمایان این امکان را می‌دهد که به راحتی سابقه شما را چک کنند.

اهمیت انجام این امور در این است که تمامی فرصت‌های شغلی را در مسیر شما قرار خواهد داد. حتی اگر در اول کار، درآمد بالا نداشته باشید، حداقل به خاطر تجربه‌ای که از انجام دادن آن کار کسب می‌کنید، ارزشش را خواهد داشت.

برای کار بجنگید. در دنیای فریلنسرها، به کسی پول می‌دهند که زرنگ، مصمم و رقابت‌طلب باشد (این را یک فریلنسر به شما می‌گوید!). تنها به خاطر اینکه وب‌سایت یا اسم و برند شخصی دارید، منجر به این نمی‌شود که کارفرمایان سراغ شما را بگیرند. پیشنهاد بدهید و باز پیشنهاد بدهید. هر چه بیشتر برای انجام دادن کارها پیشنهاد بدهید، احتمال قبولی‌تان بیشتر است. شما بایدبرای گرفتن کارهای موردعلاقه‌تان تلاش کنید.


چه گونه به عنوان یک فریلنسر شروع می کنید ؟


اگر فرد ، با مهارت ها یا خدماتی که قصد پیشنهاد آن ها را به مشتریان دارد, آشنا باشد ، شروع کار به عنوان یک فریلنسر می تواند به سرعت انجام شود . درک این جنبه ی مهم و فهمیدن این موضوع که این مهارت ها در کجای صنعت به درد می خورند، سرعت فریلنسر را برای شروع کار تنظیم می کند . هنگامی که اولین قدم حاصل شد ، نوبت به تمرکز بر روی قدم بعدی می رسد تا اولین مشتری پیدا شود .

به طور موثر ،این کار می تواند اولا با راه اندازی یک وبسایت شخصی خوب با اعضای فراوان و ارتقاء پروفایل لینکدن آنها و رزومه آنلاین صورت پذیرد . در دنیای بیش از حد مرتبط امروزی ، این دو عرصه که به منظور دستیابی به نمای نزدیکی از یک فرد حرفه ای مورد بررسی قرار می گیرند ، جزو نخستین عرصه ها هستند . شبکه سازی ( نتورکینگ ) توسط کوارتر ها که از قضا معروف هم هستند شروع می شود ، که در میان همکاران قدیمی و انجمن های حرفه ای وجود دارند یا از طریق مراجعه به دوستان یا به صورت آنلاین از طریق لینکدن صورت می پذیرد .


چه گونه موفق به ایجاد یک شغل آزاد کاری می شوید ؟


برای ایجاد یک شغل آزادکاری ابتدا لازم است تافرد خدمات اصلی را که می خواهد به صنعت ارائه دهد تعیین کند . این موضوع شامل نویسندگی وب ، طراحی گرافیکی ، عکاسی ، بازاریابی ، مدیریت رسانه های اجتماعی ، دفترداری و غیره می شود .

فریلنسر باید بازار هدف و تخصص پیشنهادی خودش را مشخص کند یعنی تخصص خود را از میان خدماتی ویژه یا بازاری خاص انتخاب کند . زمانی که فریلنسر ها برای تصمیم گیری در مورد نقطه ی شروع شان و برندسازی صرف می کنند زمان باارزشی است . حضور آنلاین در یک بازار متصل ( متصل به شبکه ی اینترنت ) در سطح جهانی ، برای فریلنسر حائز اهمیت است . این موارد شامل وبسایت ها ، پروفایل لینکدن و حضور ثابت در شبکه های اجتماعی است که به منظور تعامل با مشتری و نمایش کار خود می باشد .

این روش های کار که به همراهی مجموعه ای از دوستان شخصی و خانواده و همکاران حاضر می باشد ، جزو اولین عرصه ها برای یافتن کار است . به علاوه استفاده از یک سایت آزادکاری برای یافتن کار همانند ParsFreelancer.com می تواند عاملی برای حضور در بازار کار شود و همچنین دریافت گواهی نامه ها می تواند موجب ارزشمندی یک فریلنسر شود . در نهایت ، درک پویایی و ساختار قیمت ها برای یک فریلنسر ضروری است .


آیا یک فریلنسر نیاز به وبسایت دارد ؟


فعالیت های فریلنسرینگ به سرعت شروع می شود چراکه فریلنسر در محیط حرفه ای کار می کند که از قبل با آن آشنا بوده است . همچنین تجهیزات فیزیکی مورد نیاز نیز در آن محیط فراهم است .

آنچه که یک فریلنسر باید انجام دهد این است که در یک ابزار ایجاد کسب و کار همانند وبسایت سرمایه گذاری کند . وبسایتی که از فعالیت های فریلنسر پشتیبانی می کند و جزئیاتی در رابطه با سابقه و زمینه ی کاری او در اختیار قرار می دهد و به شکلی کاربر پسند به جذب مشتریان و عقد قرارداد ها می پردازد .


آیا فریلنسرینگ یک شغل رقابتی است ؟


یک فریلنسر باید به خاطر داشته باشد که در این دوره ، وقتی حرفه ای ها می خواهند زمان کاری خودشان را کنترل کنند، تعهد در قبال خدماتی که ارائه می دهند نیزضرورت دارد . با حضور افراد حرفه ای که می خواهند در این عرصه جایی برای خود باز کنند و در حالیکه در قیمت خدمات تخصصی نیز رقابت وجود دارد ، بازار آزادکاری رقابتی شده است . کسب و کار های ارائه شده تا جایی که امکان دارد متکی به فریلنسر ها هستند از اینرو مشتریان به دنبال استخدام فریلنسرهایی هستند که باتوجه به تعهدات ویژه الویت بالاتری دارند .

با تقدیر از اینترنت و این دنیا ی پر ارتباط ، امکانات برای فریلنسر ها فراوان است هرچند با وجود رقابت در سطوح بالا ، تفاوت شخصی در یک بازار همگن امر مهمی شده است .


یک فعالیت آزادکاری چه آزادی هایی را همراه با خود دارد ؟


یک فعالیت آزادکاری همراه با آزادی هایی است که فریلنسر ها باید این آزادی ها را مغتنم بشمارند . فریلنسر ها آزادانه درباره ی ساعات و تعهدات کاری خود تصمیم گیری می کنند . این موضوع به فریلنسر ها اجازه می دهد که اشراف کاملی بر کاری که ارائه می دهند داشته باشند تا در انتهای روز درباره ی امکان پذیری خدماتشان ، تصمیم بگیرند .

همزمان ، فریلنسر ها شانس انتخاب کردن مشتریانشان را نیز دارند . آنها می توانند برای کارکردن، مشتری خاصی را از بین دیگران انتخاب کنند که منجر به ایجاد انگیزه ای می شود که به سوی هدفهایی که آنها ( فریلنسر ها ) به دنبال آن هستند پیش می رود .

حال آنکه در ابتدای کار فریلنسر ها ، آنها با هر مشتری همکاری می کنند و هر قراردادی را بر عهده می گیرند ( چرا که مشتاق به ادامه ی فعالیت هستند ) درحالی که بیشتر فریلنسرهای ثابت تلاش می کنند که در تعیین مشتری احتیاط کنند و همچنین بدیهی است که به سراغ آنهایی که ارزشی برای فرهنگ کار شخصی قائل نیستند نمی روند . در نهایت نیز فریلنسر بر نحوه ی انجام کار نظارت دارد . در حالی که محصول نهایی براساس نیاز مشتری می باشد اما نحوه ی انجام کار و زمان بندی آن جزو حقوق ویژه ی فریلنسر می باشد.



چه تفاوتی میان یک فریلنسر و شخصی که دارنده ی یک کسب و کار خانگی است وجود دارد ؟


شاید تعجب کنید که شباهت هایی میان یک فریلنسر و یک شخص که دارای کسب و کار خانگی است وجود دارد . هر دو جزو افراد خویش فرما هستند که برنامه ی زمانی خودشان را ، خودشان تعیین می کنند در عین حالی که برای چندین مشتری به طور همزمان و با قوانین مالیاتی یکسان کار می کنند .هرچند تفاوت کلیدی میان این دو حرفه این است که دارنده کسب و کار خانگی بر خلاف یک فریلنسر ، تحت نامی تجاری فعالیت می کند . به علاوه دارنده ی یک شغل خانگی شکاف های ) نیازمندی های ) موجود در بازار را می یابد و آنها را بر طرف می کند درحالی که یک فریلنسر با توجه به نیاز های موجود در بازار فعالیت می کند .

آزادکاری شغلی چالش برانگیز است اما راهی مقرون به صرفه برای کارکردن درخانه است حال آنکه خود شخص , مدیر زمان بندی کاری خود در این شغل است . اگر فردی تکالیف محوله به خودش را که به حرفه اش مربوط است انجام دهد و طرفداران و منتقدان آن را درک کند ، موفقیت دور از انتظار نیست .


به روز ترین مقالات و ترفند ها را می توانید در سایت onlineamoozan مشاهده کنید.

«جایگاه سازی» در بازاریابی

به روز ترین مقالات و ترفند ها را می توانید در سایت onlineamoozan مشاهده کنید.


یکی از مهم‌ترین مباحث در بازاریابی، جایگاه سازی در ذهن مخاطب و پیدا کردن جایگاه یک برند نزد مشتریان است. این مساله در عین سادگی ظاهر، پیچیدگی‌های بسیاری دارد که لازم است هر بازاریابی پیش از طراحی استراتژی با ظرافت‌های جایگاه‌ سازی (پوزیشنینگ) آشنا شود.

تفاوت (Positioning) و (STP) چیست؟

عبارت STP مخفف این سه کلمه است؛ Segmentation ،Targeting و Positioning

در اس.تی.پی به شرکت‌ها توصیه شده ابتدا مشتریان را با توجه به خصیصه‌های مشترک طبقهبندی کنید، سپس بازارهای هدف‌تان را در این دسته بندی شناسایی کنید و در نهایت محصول یا محصولات را برای هر بازار در ذهن مخاطب جایگاه‌سازی کنید.

این متد که سال‌ها بعد از بیان تفکر ال ریس و جک تروت به دنیا معرفی شد، یک تفاوت عمده با Positioning ال ریس و جک تروت دارد. این تفاوت در «چه چیزی را در ذهن مشتریان جایگاه سازی کردن» است.

کاتلر و آرمسترانگ در STP می‌گویند: «محصول را در ذهن مخاطب جایگاه سازی کنید.» این به نوعی تکرار حرف «رزریف» در تبلیغات (Unique Selling Proposition_ USP) است در صورتی که ال ریس و جک تروت معتقدند برند باید در ذهن مخاطب جایگاه سازی شود.

برای آن که تفاوت این دو بهتر درک شود، باید به اختلاف نگرش این دو در مورد محصول جدید توجه کرد؛

در متد STP هر سازمان می‌تواند یک محصول جدید را زیر مجموعه برند سازمانش ایجاد کند و به فروش برساند.

در واقع اس.تی.پی چند محصولی را ترویج می‌کند که در انتها باعث از بین رفتن تمرکز برند سازمان می‌شود. ولی ال ریس و جک تروت معتقدند اگر سازمانی تعدد تولیدات و یا خدمات دارد، باید برای هر محصول یا خدمت یک برند متفاوت داشته باشد و آن را با برند خودش به فروش برساند.

ال ریس و جک تروت معتقدند افراد با «جایگاه» فکر می‌کنند (احساس نیاز) و با برند خرید می‌کنند.

لذا محصولات جدید زمانی برای سازمان اصلی موفقیت می‌آورند که با برند جدید معرفی شوند. این موضوع باعث می‌شود برند تازه در آن جایگاه بتواند خودش را به عنوان «برند اول» مطرح کند و به موفقیت چشمگیر برسد.

به عنوان مثال:

شرکت «پاک» ماست همزده را به بازار معرفی کرد و با عنوان «ماست همزده‌ی پاک» به فروش می‌رساند. اما به علت عدم استقبال مردم، این محصول از سبد کالاهای تولیدی پاک جمع شد.

چند سال بعد از آن شرکت «کاله» همان ماست همزده را با برند «سِوِن» و نه ماست همزده‌ی کاله به بازار روانه کرد و به موفقیت چشمگیر رسید.

برای پی بردن به اهمیت جایگاه‌ سازی، لازم است نظرات پروفسور «فیلیپ کاتلر» را که در آن ردپای ایده‌های ال ریس هم دیده می‌شود، بررسی شود؛

اهمیت جایگاه سازی و ردپای ایده‌های ال ریس در نظرات پروفسور کاتلر:

«فیلیپ کاتلر» در مقدمه کتاب «جایگاه سازی» ال ریس و جک تروت (چاپ سال ۲۰۰۱) به روشنی اشاره می‌کند که برای نوشتن یک برنامه بازاریابی خوب که در آن 4P کاملا کاربردی تعریف شود، باید یک P مهم را انجام داد و آن P ،«Positioning یا همان جایگاه‌سازی است، وی در این مقدمه اشاره می‌کنند که «جایگاه» می‌تواند:

  • محصول را تعریف کند

همان طور که «ولوو» یک شرکت کوچک سوئدی توانست با معرفی ماشین‌هایش با کمربند ایمنی جایگاه خودرو ایمن را به خود اختصاص دهد و تبدیل به برندی جهانی شود.

  • قیمت را مشخص ‌کند

همان طور که «هاگن داز» با تعریف جایگاه بستنی گرانقیمت به موفقیت جهانی رسید و در جهت دیگر «وال مارت» با تعریف فروشگاه ارزانقیمت به بزرگترین سوپرمارکت دنیا تبدیل شد.

  • سیستم توزیع را مشخص کند

همان طور که برند «لگز» با خلق جایگاه جوراب شلواری سوپر مارکتی به بزرگترین شبکه توزیع جوراب شلواری رسید.

  • پروموشن را تعیین ‌کند

همان طور که «لیتل سزار» با ایجاد جایگاه «یکی بخر دو تا ببر» و با شعار بسیار قدرتمندِ «پیتزا پیتزا» به بزرگترین پیتزا فروش دنیا تبدیل شد.

ال ریس و جک تروت معتقدند اگر سازمانی تعدد تولیدات و یا خدمات دارد، باید برای هر محصول یا خدمت یک برند متفاوت داشته باشد و آن را با برند خودش به فروش برساند.

ضرورت جایگاه متمایز

فیلیپ کاتلر در سال ۲۰۱۰ در کتاب بازاریابی ۳ خود و در مدل 3I آی) خود موفقیت یک برند را در ۳ بخش بیان می‌کند:

  • بازاریابان برای بدست آوردن قلب مصرف کنندگان خود باید ذهن و روح آنها را بطور همزمان هدف بگیرند.
  • جایگاه‌یابی ذهن را برای تصمیم خرید تحریک می‌کند و برند احتیاج به یک تمایز معتبر برای روح انسان دارد تا تصمیم خرید را تایید نماید.
  • نهایتا این قلب مصرف کننده است که او را در گرفتن ت(صمیم خرید هدایت می‌کند.

اگر بخواهیم کتاب بازاریابی ۳ را در یک جمله تعریف کنیم، فیلیپ کاتلر می‌گوید: «برای وفادار کردن مشتری باید برندتان را بر روی مسئولیت اجتماعی جایگاه سازی کنید. »

این موضوع را ال ریس در کتاب» بازاریابی جنگ است« در سال ۱۹۸۶ یعنی ۲۴ سال قبل از کاتلر گفته بود.

به عبارتی جایگاهتان را بر هر فعالیتی که باعث شود برند شما را از رقیب متمایز کند، بنا کنید. یکی از این فعالیت‌ها «مسئولیت اجتماعی» است.

مشتری وفادار؛ خوب یا بد؟!

اینکه "مشتری وفادار خوب است یا نه؟" نیاز به بحث فراوان دارد. به عنوان مثال ال ریس در کتاب «اصل برند» به صراحت اشاره می‌کند: «وفاداریِ مشتری یکی از بخش‌­هایی از بازاریابی است که بیش از حد به آن اهمیت داده شده است

در حرف، هر کسی دوست دارد مشتریان وفادار داشته باشد، اما درعمل، مشتری وفادار یعنی چه؟

وفاداری مشتری یعنی این که مشتریان شما همچنان مشتاقند تا محصولات شما را خریداری کنند، هر چند بتوانند همان محصول یا خدمت را با قیمتی پایین­تر (یا کیفیتی بهتر) از جای دیگری تهیه کنند.

اگر این مسأله قرار باشد در طولانی مدت نیز ادامه داشته باشد، آنگاه مشتریان وفادار یعنی مشتریان نادان!

ممکن است شرکتی برای مدتی چنین مشتریانی داشته باشد، اما آن‌ها زمانی که بفهمند نادانی کرده­اند، واکنش شدیدی نشان خواهند داد.

به عنان مثال گروهی می‌گفتند:

ما مشتریان با وفای «دلتا ایرلاین» بودیم، اما با ظهور «ایرتران»(Air Tran) و «جت­بلو» (JetBlue) فهمیدیم که مرز باریکی بین وفاداری و نادانی وجود دارد و ما این مرز را رد کرده­‌ایم!

شباهت زیادی بین تجارت خودرو و کار خطوط هوایی وجود دارد. هر دوی این صنایع تصور می‌کردند باید همه چیز برای همه کس باشد.

بعد از ورشکستگی «یونایتد» و «یو اس ایرویز» و بروز مشکلات مالی در شرکت­‌های «امریکن» و «دلتا»، صنعت خطوط هواپیمایی دیگر اعتقادی به «همه چیز برای همه کس بودن» ندارند.

مثال «مک دونالد»؛ پایان عصر جایگاه سازی یا اشتباه کاتلر؟

در کتاب بازاریابی رقابت پذیر (۲۰۱۷) کاتلر و همکارانش اعلام می‌کنند که به دلیل اینکه جایگاه سازی تک پیام است، شرکت محور است و راه ارتباطش یک‌طرفه است، پس در دنیای جدید (تکنولوژی جدید) دیگر کاربرد ندارد و به جای آن «Clarification» یا صراحت را مطرح می‌کنند و در آن از چند پیام بودن یک برند، مشتری محوری و ارتباط تعاملی صحبت می‌کنند.

به نظر می‌رسد پروفسور کاتلر و همکارانش دچار بد فهمی از جایگاه سازی شده‌اند، چون شعار یک برند، ابزاری است برای بیان جایگاه آن؛ به عنوان مثال جایگاه برند «مک‌دونالد» همبرگر فروشی است و مردم این برند را با همبرگر به یاد می‌آورند.

پس اگر «مک‌دونالد» بخواهد به جای همبرگر چیز دیگری بفروشد، موفق نخواهد بود، کما اینکه ده‌ها محصول دیگر در کنار همبرگر در فروشگاه‌هایش فروخت و هیچ کدام موفق نبود (مانند مک کافی).

در این کتاب اشاره شده است «مک‌دونالد» شعارش را ( I’m Lovin’ It ) یا عاشقشم تعریف کرده است. این شعار باید در یک‌صد کشور با ۲۰ زبان متفاوت ترجمه شود. این ترجمه در هر کشور با توجه به فرهنگ، شرایط و نگاه متفاوت به عشق، ممکن است دردسرساز شود. در چنین شرایطی لزوم داشتن چند پیام مختلف احساس می‌شود.

البته مشکل این استدلال این است که بین «تگ‌لاین» و «اسلوگان» تفاوتی قایل نشده است.

در کتاب «شیپور جنگ» (Battlecry) خانم ریس به این موضوع اشاره می‌کند که اسلوگان (شعار) بهتر است به نوعی به استراتژی شرکت ربط داشته باشد و تگلاین آن جملات زیباست که معمولا در آن اشاره‌ای به استراتژی نمی‌شود، با این تعریف شعار مک‌دونالد یک تگ‌لاین است و نه اسلوگان.

در همین کتاب اشاره شده که تگ‌لاین‌ها می‌توانند بسیار باشند ولی اسلوگان (شعار) باید یکی باشد. پس می‌توان گفت که این ایراد اصلا بر ایده جایگاه‌ سازی وارد نیست.

مک‌دونالد می‌تواند در هر کشوری با توجه به شرایط آن کشور تگ‌لاین مخصوص خودش را داشته باشد.

اصل «رقیب‌مداری» در عصر جدید

ال ریس در کتاب «بازاریابی جنگ است» در خصوص عصر مشتری‌مداری به جای رقیب‌مداری توضیح می‌دهد و آن را به دو دلیل در دنیای رقابت ناکارآمد می‌داند:

  1. همه شرکت‌ها امروزه مشتری‌مدارند پس مشتری‌مداری دیگر نقطه تمایز نیست، بلکه الزام است.
  2. اصلا مشتری نمی‌داند که نیازش چیست و این نیاز را باید در او بوجود آورد، اگر تا قبل از خلق شیر کم چرب از مشتریان بالقوه سوال می‌شد که شیر کم چرب میخواهید، شرکت را به کلاهبرداری متهم می‌کردند، چون معتقد بودند شرکت قصد دارد چربی شیر را بدزد یا اصطلاحا به آن آب ببندند. ولی امروز شیر کم‌چرب به علت مفهوم سلامت بیشترین فروش را در بین انواع شیر عرضه شده دارد.

لذا از سال ۱۹۸۶ تا امروز اتفاق عجیبی در دنیا نیفتاده که بگوییم این دو موضوع باطل شده است و از این منظر نمی‌توان دلیل خوبی برای ناکارآمد خواندن جایگاه سازی بیان کرد.

«اینترنت» ابزار قدرتمند

اما دلیل سومی هم وجود دارد و آن اصلِ تعامل در اینترنت است که باز هم در آن ابزار با استراتژی مقایسه شده است.

اینترنت و تکنولوژی‌های جدید، ابزار هستند و نه استراتژی. در حدود ۲۰ سال پیش در کتاب «یازده قانون ابدی برندسازی اینترنتی» ال ریس اصل تعامل را به عنوان یکی از ابزار قدرتمند در اینترنت برشمرده است، که برندها باید از آن استفاده کنند.

بنظر می‌رسد این دلایل برای رد عصر جایگاه سازی نه تنها کارآمد نیست که به نوعی تاکید می‌کند در دنیای جدید باید جایگاه داشته باشید و برای موفقیت با وجود رقبای بی‌شمار باید کاملا متمرکز عمل کنید.

DNA خود را پیدا کنید

در کتاب «بازاریابی رقابت پذیر» (۲۰۱۷) کاتلر و همکارانش از آن به عنوان کدیفیکیشن به جای تمایز یاد می‌کند.

در مبحث کدیفیکیشن آمده است هر شرکت برای شناسایی باید یک دی.ان.ای منحصر به خودش داشته باشد و این دی.ان.ای از متمرکز شدن فعالیت‌های شرکت بر روی یک مفهومِ کاملا چلانده شده به دست می‌آید.

این همان حرف ال ریس در سال ۱۹۸۱ در کتاب «جایگاه سازی» است که می‌گوید: اگر نمی‌توانید جایگاه شرکت را پیدا کنید باید اهداف‌تان را کوچک کنید و باز اگر نتوانستید جایگاه جدید بسازید باز هم کوچک‌تر و کوچک‌تر شوید. ال ریس این موضوع را به عنوان یک قانون در بازاریابی ذکر می‌کند، برندها برای بزرگ شدن باید کوچک شوند (متمرکز شوند).

نویسنده: بهروز لطفیان - نماینده ریس در ایران



به روز ترین مقالات و ترفند ها را می توانید در سایت onlineamoozan مشاهده کنید.


مفاهیم رنگ ها در طراحی نشانه

رنگ ها مفاهیم خاصی را به بیننده می رسانند اما این مفاهیم در گذر زمان تغییر میکنند . امکان دارد رنگی اکنون مفهومی را برساند که قرن ها پیش مفهوم دیگری را داشته و سال ها بعد مفهوم دیگری را برساند . در کل رنگ ها یک ابزار ارتباط بصری است که می تواند بر روانشناسی بیننده در سطحی نیمه هشیار تاثیر بگذارد .
رنگ ها در طراحی لوگو ، محصولات ، طراحی بسته بندی ، امور مختلف تبلیغاتی و گرافیکی ، مفاهیم مختلفی را می رسانند . به عنوان مثال رنگی می تواند پیام مثبت یا منفی برساند یا اینکه مردم را به خرید کردن ترغیب کند یا احساس اعتماد و اطمینان را برساند ، احساس سرما و گرما ، اشتها و چندین پیام دیگر
با توجه به میزان تاثیر گذاری رنگ ها بر ذهن بیننده این اطمینان حاصل می شود که رنگ ها نقش بسیار مهمی را در طرح های شما ایفا میکنند . اگر به بسته بندی بطری های آب معدنی دقت کنید متوجه خواهید شد که طراحان بسته بندی از رنگ آبی استفاده کرده اند چرا که این رنگ آبی” است که احساس خنک بودن را به بیننده القا می کند و ارتباط بسیار مستقیم با فروش آن محصول دارد . پس یادتان باشد انتخاب رنگ باید با دانش لازم انجام شود نه سلیقه شخصی.

در ادامه مفاهیم برخی از رنگها را ملاحضه بفرمایید :

آبی :
آبی ، رنگ آسمان ، رنگ دریا… این اولین تصویر و حسی است که از این رنگ دریافت میشود .آبی رنگی مردانه است . آبی نماد صداقت ، حقیقت ، اعتماد بنفس ، آرامش ، صمیمیت ،اعتماد ، تمامیت ، جوانمردی و بهشت است . آبی به شدت با آرامش و خونسردی همراه است و باعث بهره برداری بهتر روحی و جسمی می گردد . متابولیسم و سوخت و ساز بدن را کاهش می دهد و اثرات خونسرد کننده دارد . آبی رنگی است که از فاصله های بسیار دور همم دیده می شود. به همین دللیل است که چراغهای فرودگاه ها آبی رنگ هستند . آبی رنگ مورد علاقه بیشتر مردم است و رنگی متناسب برای لوگوهای سازمانی و شرکتی
استفاده از این رنگ در محصولات غذایی و خوراکی توصیه نمی شود زیرا باعث کاهش اشتها می شود .
آبی روشن با سلامتی ، درمان،آرامش ، درک و نرمی همراه است .
آبی تیره دانش ، قدرت ، کمال و جدیت را نوید میدهد .

قرمز :
قرمز ، رنگ خون و آتش… به همین علت با جنگ ، خطر ، انرژی ، قدرت ، احساسات شدید ، تمایلات عشق ، هیجان ، فوریت همراه است . متابولیسم بدن انسان را بالا برده و باعث افزایش تعداد تنفس شده و فشار خون و ضربان قلب بیننده را افزایش می دهد . قابلیت دید بسیار بالایی دارد و به همین دلیل علامت توقف ، چراغ توقف راهنمایی و اتومبیل و تجهیزات قابل اشتعال را با رنگ قرمز نشان می دهند . قرمز رنگ شجاعت و دلیری است که در اکثر پرچم های کشور ها دیده می شود .
رنگ قرمز باعث جلب توجه می شود و تصاویر را نزدیکتر جلوه می دهد به همین علت بهتر است جمله ی “خرید کنید” ، ” تخفیف ویژه” یا جملاتی از این دسته را با رنگ قرمز نمایش دهید .
قرمز به شدت اشتها آور است مخصوصا برای غذاهی گرم چرا که هم اشتها و هم گرم بودن خاصیت رنگ قرمز است ، محققان پی برده اند اکثر کودکانی که قدرت تشخیص محتویات داخل بسته بندی را ندارند وقتی وارد فروشگاه خوراکی میشوند ناخودآگاه محصولات قرمز رنگ مورد توجه آن ها قرار میگیرد .

سبز :
سبز رنگ طبیعت سمبل زندگی ، رشد ، مذهب ، پول ، باروری و حاصلخیزی . سبز هم همانند آبی احساس آرامش زیادی را به بیننده القا میکند به همین علت در بیمارستان ها بیشتر از رنگ سبز استفاده می شود . سبز نماد صحیح بودن درست بودن آزاد بودن و دقیقا نقطه ی مقابل قرمز است . به همین دلیل چراغ سبز در چراغ های راهنمایی نشان از آزاد بودن مسیر است .
سبز ارتباط مستقیمی با طبیعت دارد و برای تبلیغات دوست داران محیط زیست و محصولات طبیعی بسیار مناسب است . سبز رنگی بسیار مناسب برای موفقیت نمایش و عملیات موفق است . سبز تیره معمولا با مفهوم ثروت ، دارایی و بانک همراه است .

زرد :
زرد رنگ تابش خورشید با لذت ، شادی در عین حال بزدلی ، عقل ، دوستی ، گرمی ، احتیاط و عمدتا با غذا ها همراه است و اثر گرم کننده و محبت دارد و حس شوخ طبعی را تحریک می کند همچنین زرد باعث افزایش نیروی ماهیچه ها میشود . رنگ زرد توجهات را به خود جلب میکند به همین خاطر ماشین های تاکسی را به رنگ زرد در می آورند . این رنگ تمرکز و خلاقیت را بالا میبرد و روشنفکران را جذب می کند.با دیدن رنگ زرد مغز سروتونین بیشتری آزاد می کند (احساس خوب شیمیایی طبیعی)
زرد یک رنگ بی ثبات و خودانگیز می باشد بنابر این اگر قصد نمایش ثبات و امنیت را دارید از این رنگ صرف نظر کنید . مردان معمولا رنگ زرد را به دید نشاط و رنگ کودکی مشاهده می کنند بنابراین استفاده از رنگ زرد برای فروش حیثیتی و محصولات گران و سنگین به مردان توصیه نمی شود چرا که کمتر مردی یک دفتر کاری زرد رنگ و یا یک مرسدس بنز زرد رنگ خریداری میکند .

بنفش :
بنفش تلفیقی از آبی و انرژی رنگ قرمز می باشد . این رنگ با وفاداری همراه است . بنفش سمبل قدرت ، نجابت ، اصالت . بنفش با هوشمندی و خرد ، شهرت ، استقلال ، خلاقیت ، مرموز بودن و جادو همراه میباشد . بنفش فعایلت های مغزی را که در رابطه با حل کردن مشکل است را فعال می کند .
بنفش رنگی سلطنتی می باشد بخصوص بنفش تیره که با مال و ثروت همراه است . بهتر است برای بسته بنده یا طراحی موارد لوکس از رنگ بنفش استفاده نمائید .

مشکی :
مشکی رنگی است که همواره با قدرت ، کمال ، بزرگی ، مرموز بودن ، غم ، شیطان ، مرگ ، راز ، همراه است . اما در اکثر مواقع مشکی ( سیاه ) بیانگر قدرت می باشد .
مشکی رنگی مرموز است که با ترس و ناشناخته ها همراه است . معمولا تاثیرات منفی دارد ( لیست سیاه ، شوخی سیاه ، نامربوط ، مرگ سیاه ، ناجور ) . نشان دهنده قدرت و پایداری و صلاحیت است و احساس رسمیت و بزرگی را القا میکند و با حیثیت ارتباط دارد (کراوات مشکی ، مرسدس مشکی).در نشان ها و نماد ها مظهر غم و اندوه است .

سفید :
سفید دقیقا نقطه مقابل مشکی ( سیاه ) است . سفید سمبل خوبی ها ، پاکی ، صلح ، سادگی ، امید ، خلوص ، پاک بودن و امنیت است . سفید می تواند نشان شروع موفقیت باشد و در نشان ها و نماد ها مظهر وفاداری و بی آلایشی است .
سفید در تبلیغات با سردی و تمیزی همراه است چرا که در طبیعت سفید رنگ برف است .

نارنجی :
نارنجی نماد تفکر ، خلاقیت ، ایده ، تفکر ، غیرت ، جدیت ، شیدایی و شیفتگی ، جذابیت و شجاعت است . نارنجی انرژی رنگ قرمز و شادی رنگ زرد را ترکیب می کند . برای چشم انسان نارنجی بسیار تند است اما نه به تندی رنگ قرمز . نارنجی اثرات نیرو بخش را القا می کند و بر روی روحیه تاثیر مثبت دارد .
نارنجی خریداران را به طور ناگهانی مجذوب میکند و یک فراخوان به حرکت را ایجاد می کند مانند خرید ، فروش یا متعهد شدن .
توجه داشته باشد در طراحی لوگو کسب و کارتان بهتر است از یک رنگ استفاده کنید . اگر لوگو شما یک رنگ داشته باشد آن رنگ مشخصه نام کسب و کارتان می شود و به راحتی در ذهن مخاطبین خود ثبت می شوید . همچنین در صورت داشتن یک رنگ بهتر می توانید برای طراحی های گرافیکی و تبلیغاتی برندتان کار کنید .
در صورتی که برای طراحی لوگو خود تمایل بر استفاده دو رنگ داشتید باید در نظر بگیرید که اگر طرحتان در یک رنگ اجرا شد هویت خود را از دست ندهد .

با کلاس های طراحی نشانه در آنلاین آموزان می توانید تمام نکات را بیاموزید و بهترین ها را برای خودتان طراحی کنید.


منبع : rahalogo.ir

کاربرد روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندینگ

برای این که آدم‌ها رنگ‌های خاصی را بر سایر رنگ‌ها ترجیح می‌دهند دلیل وجود دارد. این ارجحیت اطلاعات فراوانی را درباره‌ی شخصیت ما فاش می‌کند، چون هر رنگ با واکنشی که مغز ما هنگام درک آن از خود نشان می‌دهد در ارتباط است. در این مقاله قصد داریم از روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندینگ با شما صحبت کنیم.

روانشناسی رنگ ها و ارتباطات رنگ‌ها بخش جالبی از سیستم کاری پیچیده‌ی مغز ما هستند، سیستمی که هنوز هم پرسش‌های علمی بسیاری در رابطه با آن بی‌جواب مانده‌اند و همچنین تفاوت موجود در معنای فرهنگی رنگ‌ها، که تنها از طریق مشاهده و تجربه‌ی این که چگونه در طی سال‌ها رنگ‌ها بر مغز ما تاثیر گذاشته‌اند قابل استفاده هستند.

شایان ذکر است که روانشناسی رنگ ها یکی از جالب ترین و در عین حال بحث برانگیزترین بخش بازاریابی محسوب می شودکه نقش مهمی در متقاعدسازی مشتری برای خرید دارد.
دلیل این امر این است که امروزه اکثر مکالمات مربوط به رنگ و متقاعدسازی مشتری، شامل حدس و گمانه‌زنی است. علاوه بر این، بعضی از بازاریاب ها اطلاعات اغراق‌آمیزی درباره‌ی «رنگ و ذهن» به منظور گمراه کردن به مشتریان می‌دهند.

ما با هدف برطرف ساختن این نوع طرز فکر و برخورداری از عامل واقعا «جذاب» رفتار انسانی، قصد داریم مجموعه‌ای از قابل اعتمادترین پژوهش ها در زمینه‌ی نظریه رنگ و فرایند متقاعدسازی مشتری را بررسی کنیم.طبق پژوهش های انجام شده، عواملی مانند تمایلات شخصی، تجارب، شیوه های تربیتی، تفاوت فرهنگی و محیط بر تاثیر رنگ ها بر روی ما، موثر است. درنتیجه این باور که رنگ زرد و بنفش احساسات افراد را برمی انگیزانند تقریبا درست است.


اهمیت روانشناسی رنگ ها در برند و برندسازی

مفهوم رنگ یکی از مهم ترین مباحث در زمینه برند است. تلاش‌های فراوانی در راستای طبقه‌بندی واکنش مصرف‌کننده به رنگ‌های مختلف انجام شده است. اما حقیقت امر این است که رنگ به تجارب و علایق شخصی افراد وابسته است و انتقال احساس و برداشت خاص از یک رنگ به صورت جهانی دشوار است.اما الگوهای پیامی بسیاری در مفهوم رنگ وجود دارد. به عنوان مثال رنگ‌ها نقش حیاتی در خرید و برند، بازی می‌کنند.

نتایج پژوهشی با عنوان ” تاثیر رنگ در بازاریابی” نشان داد که بالغ بر 90 درصد قضاوت هایی که از سوی مصرف کنندگان درباره محصولات می شود، تنها بر اساس رنگ آنهاست. رابطه بین رنگ و برند برپایه تناسب درک رنگی است که در برند خاصی استفاده می شود.

مطالعه‌ای با عنوان “قرمزِ هیجان انگیز و آبی رقابتی” نیز تاثیر رنگ بر خرید را براساس چگونگی اثرگذاری مفهوم برند، تایید می‌کند. این بدان معنا است که رنگ باعث می شود مصرف کننده درباره ویژگی” برند، قضاوت کند.

مطالعات مختلف در خصوص روانشناسی رنگ ها نشان داده اند که واقعا بین استفاده از رنگی خاص و برداشت مصرف‌کننده از ویژگی برند رابطه وجود دارد. جنیفر آکر، استاد دانشگاه استنفورد، مطالعاتی را در زمینه‌ی وسعت ویژگی برند انجام داده و پنج دلیل اصلی را که نقش مهمی در شخصیت برند بازی می‌کنند مورد بررسی قرار داده است.

سایر مطالعات نشان می‌دهند که مغز ما برندهای قابل شناسایی را ترجیح می دهد که باعث می شود رنگ اهمیت خاصی در ویژگی برند داشته باشد. حتی پیشنهاد شده که کسب‌و‌کارهای نوپا رنگی را برای لوگو انتخاب کنند که آنها را از سایر رقیبان خود متمایز سازد. (مثلا اگر کلیه رقیبان از رنگ آبی در برند خود در زمینه کسب و کارتان استفاده می کنند، شما رنگ بنفش را انتخاب کنید.)
هر رنگ با ویژگی خاصی در ارتباط است. ( مثلاً رنگ قهوه ای با خشونت، بنفش با فرهیختگی و رنگ قرمز با هیجان در ارتباط است). اما نکته قابل توجه در اکثر مطالعات دانشگاهی درباره رنگ و بازاریابی این است که به جای پرداختن به رنگ های کلیشه ای و مربوطه معمول، رنگ انتخابی تان باید با ویژگی دلخواهِ برندتان، تناسب داشته باشد.اما این نکته را به خاطر داشته باشید که زمینه کاری شما مهم ترین نقش را بازی می کند. احساس و تصویر ذهنی که برند شما در متقاعد کردن مصرف کننده می گذارد، بسیار مهم است. رنگ انتخابی حتما باید با برند متناسب باشد.یکی از بهترین مطالعات در زمینه روانشناسی رنگ ها توسط جو هالوک انجام شده است. وی در مطالعه خود رنگ های مورد علاقه زن و مرد را مورد بررسی قرار داده است.شایان ذکر است که محیط زندگی فرد به ویژه مفاهیم فرهنگی نقش مهمی در علاقمندی افراد به رنگ های خاصی دارد. مثلا مقاله ای در مجله‌ی Smithsonian توضیح می‌دهد که چگونه آبی به رنگی برای پسرها و صورتی به رنگ دخترها تبدیل شده است.

مشاهدات هالوک در زمینه رنگ های مورد علاقه خانم ها و آقایان در زیر آمده است:

رنگ های مورد علاقه مردان

 

رنگ های مورد علاقه زنان


 

مهم ترین نکته ی قابل توجه در این تصاویر، علاقه ی هر دو جنس مرد و زن به رنگ آبی است. اما درباره رنگ بنفش هیچ شباهتی باهم ندارند. رنگ بنفش در صدر لیست رنگ های مورد علاقه ی خانم ها است. در رابطه با درک رنگ، مردان رنگ های تند را ترجیح می دهند، درصورتی که زنان رنگ های ملایم تری را دوست دارند.

بهتر است برای طراحی لوگوی خود این اطلاعات را در ذهن داشته باشید. چرا که در جذب مصرف کنندگان تأثیر به سزایی دارد.

روانشناسی رنگ و تأثیر آن بر مخاطب

رنگ‌ها تأثیر مهمی بر روی احساسات ما دارد. روانشناسی رنگ توسط متخصصان دانشگاهی، فعالان هنر پاپ، مشاغل و مواردی دیگر مورد بررسی قرار گرفته است. در حالی که اثر عاطفی رنگ از یک فرد به فرد دیگر با توجه به جنسیت آن‌ها، زمینه‌های فرهنگی، تجربه شخصی و واریانس‌های عصبی متفاوت است. دستورالعمل‌ها و قوانین کاملی وجود دارد که توسط مطالعات روانشناسی رنگ مطرح شده‌اند. درک این قوانین موضوع بسیار مهمی در مسئله برندینگ است.

به احتمال زیاد می‌دانید که رنگ قرمز می‌تواند احساسات عاشقانه یا خطر را تحریک کند. یا حتی می‌دانید که رنگ آبی می‌تواند احساسات زن را به سمت آرامش و سردی ببرد. اما نظر شما در مورد رنگ نارنجی چیست؟ یا در مورد رنگ خاکستری چه می‌دانید؟ یا حتی از احساسات ظریف‌تر مانند هارمونی یا امید چه می‌دانید؟ می‌دانید کدام یک از رنگ‌ها بیشترین ارتباط با این احساس را دارند؟

از آنجا که رنگ در میان محرک‌های بصری در جریان شناخت انسان قرار می‌گیرد، پاسخ دادن به این پرسش‌ها مهم است. پاسخ همه این پرسش‌ها چیزی نیست جز روانشناسی رنگ.

در این مطلب یک لیست از ۱۲ رنگ مورد استفاده در طراحی بنر و لوگو فراهم آورده‌ایم. به خاطر داشته باشید که هیچ کدام از پاسخ‌های عاطفی به طور ویژه و خاص برای یک رنگ مشخص، ثابت نیستند.

در بحث روانشناسی رنگ مسئله پیشینه افراد و فرهنگ آن‌ها نیز وجود دارد، از آنجایی که یک رنگ می‌تواند دو احساس کاملاً واگرا را نشان دهد، مسئله برندینگ راهکار خوبی است که رنگ را به چه شکلی استفاده کند و چه معنی از آن دریافت شود.

با در نظر داشتن این موضوع، درک درست از شخصیت برند و انتخاب رنگ مناسب برای نام تجاری، می‌تواند یک تصمیم منطقی و آگاهانه باشد.

روانشناسی رنگ قرمز

رنگ قرمز به عنوان یک رنگ محرک شناخته می‌شود که تأثیر آن بر روی روان افراد چندان ظریف نیست. البته استفاده از این رنگ در اهداف برندینگ اهمیت بالایی دارد. رنگ قرمز نشان داده که تفکر تحلیلی را به شدت کاهش می‌دهد و سرعت واکنش‌های ما را بالا می‌برد.

دلایلی وجود دارد که قیمت کالاهای فروش را معمولاً در برچسب‌های قرمز رنگ قرار می‌دهند. جالب است بدانید ورزشکارانی که در برابر رقبای با پوشش قرمز رنگ قرار می‌گیرند، نوعی کاهش در اعتماد به نفس تجربه می‌کنند و دانش آموزانی که در معرض رنگ قرمز قرار دارند، احتمالاً نتایج برتری در امتحانات خود می‌گیرند.

رنگ قرمز می‌تواند نشان دهنده توقف، اشتباه در نوشتن و یا اشتباه در منابع یا ضرر مالی باشد. این رنگ دارای طولانی‌ترین طول موج تمام رنگ‌هاست و انسان‌ها آن را به واقعی‌ترین شکل ممکن می‌بینند. این رنگ نشانه شور و عشق است، انرژی را در افراد افزایش می‌دهد و استفاده از آن در کنار رنگ‌های دیگر باعث بالا رفتن هیجان فرد می‌شود.


روانشناسی رنگ نارنجی

رنگ نارنجی در تقاطع بین دو رنگ زرد و قرمز قرار گرفته است. این رنگ بسیار تحریک کننده است و احساساتی مانند هیجان، شور و شوق، و گرما را منتقل می‌کند. این رنگ به شدت سرگرم کننده و پر انرژی است و به همین دلیل در برند و لوگو بسیاری از تیم‌های ورزشی استفاده می‌شود. رنگ نارنجی برخلاف رنگ‌های قرمز و زرد هشدار دهنده نیست بلکه برای جلب توجه بیشتر استفاده می‌شود، به همین دلیل شاهد کاربرد آن در مخروطی‌های کناره‌های خیابان و برخی برنامه‌های تبلیغاتی هستیم.

در مسئله برندینگ و روانشناسی رنگ مصرف کنندگان تمایل دارند که رنگ نارنجی را انتخاب کنند و این چیزی است که در برندهایی مانند Home Depot که یک فروشگاه معتبر محصولات ساختمانی در جورجیا آمریکا یا bamilo که یک فروشگاه آنلاین در ایران است استفاده می‌شود.

رنگ نارنجی در انتهای طیف رنگی فیزیکی قرار می‌گیرد و معمولاً در مواردی برای نشان دادن غذا یا گرما از آن استفاده می‌شود. غروب آفتاب، مرکبات و کدو تنبل نمونه‌های اصلی استفاده از این رنگ در خوراکی‌ها هستند و در اغلب موارد به عنوان یک رنگ پرکاربرد در مراسم هالووین استفاده می‌شود. استفاده از رنگ نارنجی و ترکیب کردن آن با رنگ سیاه می‌تواند نوعی احساس وحشتناک و ناخوشایند به وجود بیاورد.


روانشناسی رنگ زرد

به نظر می‌رسد که رنگ زرد در میان تمامی رنگ‌ها تأثیر کمی در سرگرمی و شادی داشته باشد، اما کسانی که به این رنگ علاقه دارند، به عنوان یک اولویت در هیجان بخشی به آنها شناخته می‌شود. با وجود اینکه به نظر می‌رسد که رنگ زرد رنگ شاد باشد، اما استفاده بیش از حد از آن می‌تواند باعث خشم، سرخوردگی، ترس و اضطراب در فرد شود. حتی در برخی موارد گزارش شده است که این رنگ می‌تواند باعث گریه نوزادان باشد.

نکته جالب در مورد بررسی روانشناسی رنگ زرد نشان می‌دهد که این رنگ باعث بالا رفتن سوخت و ساز بدن می‌شود. استفاده درست و به جا از این رنگ موجب بالا رفتن اعتماد به نفس فرد می‌شود. از آنجایی که طول موج رنگ نسبتاً بلند است، به عنوان یکی از اصلی‌ترین رنگ‌های مرئی شناخته می‌شود. رنگ زرد تحریک کننده بوده و باعث جلب توجه می‌شود. علائم ترافیکی، تبلیغات، نشانه‌های حقوقی و قانونی و همچنین برخی از برچسب‌های هشدار دهنده از همین خصوصیات رنگ بهره می‌برند.

روانشناسی رنگ سبز

رنگ سبز یکی از ساده‌ترین رنگ‌ها برای چشمان ماست، زیرا بدون اینکه نیازی به تغییر در شبکیه چشم داشته باشیم، به راحتی می‌توانیم طیف‌های مختلف این رنگ را دریافت کنیم. همین وضعیت باعث می‌شود که رنگ سبز برای ما بسیار آرامبخش و دلپذیر باشد. بسیاری از هنرمندان به هنگام رفتن به صحنه یا تلویزیون سعی می‌کنند در اتاق سبز قرار بگیرند تا آرام شود. این رنگ می‌تواند به بهبود بینایی ما کمک کند و معمولاً در دید شبانه هم از آن استفاده می‌شود، زیرا چشم به راحتی می‌تواند سایز و اندازه آن را تشخیص دهد.

رنگ سبز یک رنگ متعادل در روانشناسی رنگ شناخته می‌شود که در وسط طیف قرار دارد. این رنگ نشان دهنده طبیعت، باربری و حتی جنسیت است. دنیای سبز یک دنیایی امن است که پر از آب، پرندگان و زندگی است. به همین دلیل این رنگ به عنوان یک رنگ اطمینان‌بخش شناخته می‌شود. البته باید بپذیریم که مثل بقیه رنگ‌ها، جنبه منفی هم دارد. اگرچه رنگ سبز نماد سلامت و شانس است، نمادی از حسادت هم هست.

روانشناسی رنگ فیروزه ایی یا سایان

رنگ فیروزه‌ای یک رنگ تحول‌آمیز است که طیف آن بین دو رنگ آبی و سبز قرار گرفته است. این موضوع در روانشناسی رنگ می‌تواند نشانه‌ای از محافظه کاری مربوط به رنگ آبی و سهولت در کارها مربوط به رنگ سبز باشد. این رنگ نشان دهنده تفکر و ارتباط است. بسیاری از روانشناسان در حوزه برندینگ معتقدند که رنگ فیروزه‌ای همراه با شارژر روح، افزایش سطح انرژی و تحریک اندیشه مثبت است و به نوعی الهام بخش است. این رنگ می‌تواند نشان دهنده خلاقیت و تنوع در بیان باشد.

در بازار و تجارت رنگ فیروزه‌ای اغلب در برندهای متمرکز بر ارتباطات از جمله آموزش، رسانه و فناوری رایانه یافت می‌شود. این رنگ برای یک محصول شوینده یا پاک‌کننده ایده‌آل است و به نوعی نشان‌دهنده پاکیزگی و خلوص بدون استریل بیش از حد است. فیروزه‌ای به عنوان رنگ دگرگونی شناخته می‌شود و می‌تواند در روانشناسی رنگ نشان دهنده نوعی عدم تصمیم‌گیری و رخ دادن اشتباه در نتیجه عدم مشورت باشد.

روانشناسی رنگ آبی

در حالی که رنگ قرمز به عنوان رنگ بدن شناخته می‌شود، رنگ آبی متعلق به ذهن است. این رنگ به رنگ آرامی و خونسردی، رنگ شفافیت و رک بودن و همچنین رنگ ارتباط معروف است. با توجه به مطالعات روانشناسی رنگ آبی به عنوان محبوبترین رنگ در جهان شناخته می‌شود و بیشتر توسط مردان مورد توجه قرار می‌گیرد. این موضوع باعث می‌شود که استفاده از آن در همه جای زندگی ما دیده شود. رنگ آبی، رنگ آسمان، رنگ اقیانوس‌ها و دریاچه‌هاست. رنگ اولویت جهانی برای نشان دادن شرایط زیست محیطی و تهدیدات آینده آن است و به نوعی یک رنگ محافظه‌کارانه به حساب می‌آید.

در روانشناسی رنگ از رنگ آبی به عنوان ثبات و قابل اطمینان یاد می‌شود و معمولاً کارگران در اتاق‌های آبی کارایی بیشتری دارند. البته این رنگ می‌تواند رنگ ناراحتی و سرماخوردگی هم باشد. اگر دوست دارید اشتها نداشته باشید بدانید که رنگ آبی به طور کامل اشتها را از بین می‌برد. پس اگر برنامه کاهش وزن دارید، سعی کنید همیشه از رنگ آبی در اطراف خود استفاده کنید.

روانشناسی رنگ بنفش

رنگ بنفش در محل تلاقی دو رنگ قرمز و آبی قرار می‌گیرد و می‌تواند یک تعادل جذاب از ویژگی‌های مردانه و زنانه را نشان دهد. این رنگ نمی‌تواند به اندازه رنگ آبی خنثی باشد و نه به اندازه رنگ قرمز تحریک کننده، مگر در مواردی که یکی از این دو رنگ بر دیگری غلبه کند. بنفش مایل به آبی تقریباً یک رنگ سرد است. این در حالی است که بنفش مایل به قرمز به وضوح گرم است. رنگ بنفش می‌تواند نشان دهنده رنگ حق امتیاز و شجاعت، ثروت، لوکس بودن و پیچیدگی باشد.

این رنگ یکی از عجیب‌ترین رنگ‌ها در طبیعت است و به همین دلیل می‌تواند به صورت طبیعی و مصنوعی نیز استفاده شود. رنگ بنفش در کوتاه‌ترین طول موج قرار دارد و به همین دلیل میزان طیف مرئی آن در کمترین حد ممکن است. به همین دلیل در روانشناسی رنگ این رنگ را مرتبط با زمان، فضا و کیهان‌شناسی می‌دانند. حتی در برخی موارد با معنویت، تفکر، خلاقیت و تخیل هم در ارتباط است.

روانشناسی رنگ قهوه ایی

رنگ قهوه‌ای از رنگ‌های قرمز و زرد تشکیل شده که درصد بالایی از آن به رنگ سیاه است. به همین دلیل از آن به عنوان یک رنگ تفکیک کننده سیاه و سفید شناخته می‌شود، اما گرم‌تر و و نرم‌تر از رنگ سیاه است. رنگ قهوه‌ای نشانی از استحکام و قابل اعتماد بودن است و به عنوان رنگ زمین و یک رنگ فراوان در طبیعت شناخته می‌شود. این رنگ دارای اطمینان بالایی بوده و به عنوان رنگ اصلی چوب و چرم است. در اغلب موارد مردان علاقه بیشتری نسبت به زنان به رنگ قهوه‌ای دارند.

رنگ قهوه‌ای به نوعی یک رنگ حمایتی است و می‌تواند غم‌انگیز و تا حدودی عجیب هم باشد. در جریان استفاده کاربردی و اصولی از رنگ‌ها، اگر رنگ قهوه‌ای به درستی استفاده شود می‌تواند تأثیر خارق‌العاده‌ای داشته باشد.

روانشناسی رنگ سیاه

رنگ سیاه جاذب همه رنگ‌هاست. این یک واقعیت غیر قابل انکار است که تمامی پیامدهای روانشناختی عمیق در این رنگ وجود دارد. سیاه نماد قدرت است این رنگ هم می‌تواند انرژی را جذب کند و هم شخصیت افراد را به سمت خود بکشد. سیاه فاقد نور است و به نظر می‌رسد که شگفت انگیز باشد. اصولاً این رنگ چیزی به اسم جزئیات ندارد و حداقل یک رنگ مفهومی نیست. رنگ سیاه و رنگ سفید تقریباً از لحاظ پیچیدگی و وزن و جدی بودن در یک سطح هستند.

این رنگ بی‌نظیر است و به راحتی یک رنگ شیک محسوب می‌شود. به لباس سیاه با یک جلیقه مشکی خاص توجه کنید. این رنگ پیچیده است و از آن برای عزاداری هم استفاده می‌شود. رنگ سیاه هم توسط کشیش پوشیده می‌شود و هم توسط شیاطین و اراذل. این رنگ می‌تواند نوعی ناامیدی و بدی را بیان کند.


هماهنگی رنگ ها و نرخ تبدیل


اخیرا انتخاب «بهترین» رنگ برای طراحی سایت و نرخ تبدیل در وب سایت ها به موضوع بسیار محبوبی تبدیل شده است. این وبسایت ها با توجه به این نکته که هیچ رنگی، بهترین رنگ برای نرخ تبدیل نیست، توانسته اند پیشرفت خوبی در این زمینه داشته باشند.

براساس یکی از اصول روان شناسی تحت عنوان اثرجداسازی (The Lsolation Effect)، احتمال یادآوری گزینه ای که متمایز باشد، بیشتر است. پژوهش ها به وضوح نشان می دهد زمانی که یک آیتم نسبت به آیتم های اطرافش برجسته تر است، افراد بیشتر به آن توجه کرده و آن را به خاطر می‌سپارند.
مطالعاتی تحت عنوان “پاسخ زیباشناختی به ترکیب رنگ” و ترجیحات مصرف کننده درباره ی ترکیب رنگ” نشان می دهد در حالی که اکثریت مصرف کنندگان الگوهای رنگی با ته رنگ های مشابه را ترجیح می دهند، اما پالت هایی با رنگ های بسیار متضاد را می پسندند.

این عبارت از نظر هماهنگی رنگ به معنی ایجاد یک ساختار بصری متشکل از پایه رنگ های مشابه و متضاد کردن آنها با رنگ های مکمل تند است. از رنگ های ثانویه نیز می توانید استفاده کنید.
پژوهش ها نشان داده است که رنگ و نام برند هرچه غیرمعمول تر و منحصربه فردتر باشد، نیت خرید مصرف کننده را بیشتر می کند. این پژوهش در طیف متنوعی از محصولات انجام گرفت و نتیجه ی همه ی آنها یکسان بود. به چشم مصرف کنندگان برندهایی که رنگی نوشته شده بودند جذاب تر بود. این موضوع حتی درباره محصولات غیرغذایی هم صدق می کند.

پس به خاطر داشته باشید که انتخاب رنگ باتوجه به روانشناسی رنگ ها هم به اندازه‌ی انتخاب نام برند از اهمیت ویژه‌ای در جلب توجه مصرف‌کننده دارد.


انتخاب رنگ، انتخاب شخصیت برند

هویت برند شما مشخص می‌کند که دنیا چه درکی از برند شما دارد. رنگ یک جزء جدایی ناپذیر برای این احساسات و ادراک است. انتخاب رنگی که بتواند به بهترین شکل ممکن شخصیت برند شما را نشان دهد، برای ایجاد یک برند تجاری و معتبر بسیار مهم است. این تصمیمی نیست که شما بخواهید از روی هوا و هوس به آن برسید بلکه درک روانشناسی رنگ این بینش را به شما می‌دهد که تحقیقات کاملی در مورد انتخاب برندینگ داشته باشید و در نهایت به این نتیجه برسید که کدام رنگ برای نام تجاری شما مناسب‌تر است.

آشنایی با بورس (قسمت دوم)

تا همین چند سال‌ اخیر، اکثر مردم تنها راه پس‌انداز یا حتی سرمایه‌گذاری کردن را نگهداری پول‌های خود در بانک می‌دانستند. دلیلش هم این بود که با سایر روش‌های سرمایه‌گذاری آشنایی نداشتند. مثلاً آن‌ها نمی‌دانستند که یک فرد عادی می‌تواند با سرمایه‌گذاری در واحدهای یک شرکت تولیدی، به اندازه دارایی خود در مالکیت آن‌ شرکت مشارکت کند. یا اینکه به اندازه دارایی خود در یک شرکت سرمایه‌گذاری سهیم شود.

حال سوال این است که آیا یک فرد عادی می‌تواند با سرمایه اندک خود، در سرمایه‌گذاری‌های بزرگ شریک شود؟

پاسخ این سوال مثبت است. بازار سرمایه و به ویژه بازار بورس اوراق بهادار این امکان را فراهم می‌کند تا هر فرد به میزان دارایی و سرمایه‌ای که دارد در یک یا چند شرکت بزرگ سرمایه‌گذاری کند، و در سود آن‌ها شریک شود.

در صورتی‌که ترجیح می‌دهید نکات این مقاله را در یک کلاس آموزشی بیاموزید، می توانید در دوره های صفر تا صد بورس شرکت کنید.

وقتی بورس با رونق مواجه می‌شود، مردم زیادی به فکر ورود به بازار سرمایه می‌افتند. آن‌ها در مورد سودهای کلان این بازار می‌شنوند و دلشان می‌خواهند از این سفره بهره‌ای ببرند. اما دیگر همه می‌دانند که بورس، بازاری پرخطر است.

بورس نهاد سازمان‌یافته‌ای است که از جمله ارکان عمده و اساسی در بازار سرمایه محسوب می‌شود. کارکردهای اصلی آن به قرار زیر است:

  • مدیریت انتقال ریسک
  • شفافیت بازار
  • کشف قیمت
  • ایجاد بازار رقابتی
  • جمع‌آوری سرمایه‌ها و پس‌اندازهای کوچک برای تامین سرمایه مورد نیاز برای فعالیت‌های اقتصادی

در بازار بورس، کالاهای مختلفی مورد معامله قرار می‌گیرد و بر همین اساس بازار بورس به ۳ دسته کلی تقسیم می‌شود:

  • بورس کالا: بورس کالا، بازار متشکل و منسجمی است که تعداد زیادی از فروشندگان، کالای خود را عرضه و کالای مربوطه پس از بررسی‌های کارشناسی و قیمت‌گذاری توسط کارشناسان آن بازار، به خریداران ارائه می‌شود.در این بورس معمولا مواد خام و مواد اولیه مورد معامله قرار می‌گیرد. هر بورس کالایی را با نام کالایی که درآن معامله می‌شود می‌شناسند. مثلا بورس نفت، بورس گندم و… بورس کالا خود به بازار فیزیکی و بازار ابزار مشتقه تقسیم می‌شود.
  • بورس ارز: خرید و فروش پول‌های خارجی در این بورس انجام می‌شود. البته این نوع بورس در ایران فعال نیست.
  • بورس اوراق بهادار: در این نوع بورس دارایی‌هایی مانند سهام، اوراق مشارکت و …. مورد معامله قرار می‌گیرد.

در ایران به بازار خرید و فروش اوراق بهادار که بطور رسمی و دائمی در محل معین تشکیل می‌شود، بورس اوراق بهادار گفته می‌شود.

چرا برای سرمایه‌گذاری بورس را انتخاب کنیم؟

همه ما عموماً به دنبال آن هستیم تا پول خود را در جایی سرمایه‌گذاری کنیم که سود بیشتری را نصیبمان کند. در عین حال از قانونی بودن محلی که در آن سرمایه‌گذاری می‌کنیم مطمئن باشیم. از دیگر نکاتی که مورد نظر قرار می‌دهیم، شفافیت اطلاعات درخصوص سرمایه‌گذاری مورد نظر، سرعت و سهولت نقدشوندگی سرمایه است. بنابراین به طور خلاصه می‌توانیم بگوییم که در انتخاب روش سرمایه‌گذاری، موارد زیر برای ما مهم است:

  • کسب سود بیشتر نسبت به سایر روش‌های سرمایه‌گذاری
  • حصول اطمینان از قانونی بودن روش سرمایه‌گذاری
  • اطلاع از بازار مورد نظر در هر زمان (وجود شفافیت در بازار)
  • قابلیت نقدشوندگی سریع و راحت

بورس از جمله مواردی است که علاوه بر پوشش اهداف ذکر شده، منجربه بهره‌مندی کل جامعه از سرمایه‌گذاری‌های انجام شده نیز می‌شود که از آن جمله می‌توان به ایجاد اشتغال اشاره کرد.

فواید بورس برای سرمایه‌گذاران:

الف) ایجاد درآمد: مهم‌ترین هدف یک سرمایه‌گذار کسب درآمد است. سرمایه‌گذران در بورس به ۲ روش می‌توانند درآمد کسب کنند.

  • پرداخت سود نقدی ناشی از فعالیت شرکت‌ها؛ شرکت‌هایی که سهامشان در بورس عرضه شده است، بخشی از سود ناشی از فروش محصولات خود را بین سهامداران تقسیم می‌کنند. در نتیجه سرمایه‌گذارانی که سهام این شرکت‌ها را دارند، از این طریق کسب درآمد می‌کنند. این سود به‌صورت سالیانه به سهامداران پرداخت می‌شود.
  • کسب درآمد ناشی از افزایش قیمت سهام؛ قیمت سهام شرکت‌ها به دلیل فعالیت‌های مفید و اثربخش مدیرانشان، می‌تواند افزایش یابد. افزایش قیمت سهام این شرکت‌ها موجب ایجاد درآمد برای سهامداران آن‌ خواهد شد.

ب) قابلیت نقدشوندگی: زمانی که فرد در بورس سرمایه‌گذاری می‌کند، اگر به پول خود نیاز پیدا کند، سریع‌تر از سرمایه‌گذاری‌های دیگر می‌تواند سهام یا سرمایه خود را به پول نقد تبدیل کند. فرض کنید فردی با خرید ماشین، زمین یا مسکن سرمایه‌گذاری کرده است، تبدیل هر کدام از این سرمایه‌ها در زمانی که فرد نیاز فوری به پول خود دارد، زمان‌بر بوده و به راحتی انجام نمی‌گیرد. اما سهام خریداری شده در هر روز کاری قابلیت فروش را خواهد داشت مگر آنکه نماد سهم به دلایل معلومی(مانند برگزاری مجمع عمومی سالانه) بسته شده باشد که عموماً مدت زمان توقف و بازگشایی نماد طبق قانون مشخص است.

ج) اطمینان از محل سرمایه‌گذاری و شفافیت بازار: کلیه فعالیت‌های بورسی با توجه به مجوز قانونی مربوط به خود و با نظارت یک نهاد ناظرتحت عنوان “سازمان بورس و اوراق بهادار” به فعالیت می‌پردازند. شرکت‌های بورسی بر اساس قانون موظف هستند اطلاعات مجاز خود را به‌طور مرتب و دوره‌ای در اختیار خریداران و فروشندگان قرار دهند. این امر منجر به شفافیت بازار شده و سرمایه‌گذاران می‌توانند با اطمینان بیشتری اقدام به معامله کنند.

د) هدایت سرمایه‌های سرگردان به سمت سرمایه‌گذاری‌های متمرکز وهدف‌مند

ه) استفاده از پس‌اندازهای کوچک و خرد افراد به هر میزان در سرمایه‌گذاری‌های بزرگ

و) ایجاد بازار دائم و مستمر که امکان سرمایه‌گذاری بلند مدت و کوتاه مدت را برای سرمایه‌گذاران فراهم می‌آورد.

ز) وجود اوراق بهادار با ریسک و بازدهی مختلف برای سرمایه‌گذاران با هر سطح ریسک پذیری

برخی از مفاهیم اولیه بورسی

الف-شاخص بورس: به‌طور کلی شاخص‌ها در بورس برای بررسی و ارزیابی وضعیت گذشته و وضعیت فعلی بورس از جنبه‌های مختلف و همین‌طور پیش‌بینی روند آینده آن، شناسایی شدند. شاخص‌ها و نوسانات آن‌ها نقش مهمی در تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران ایفا می‌کنند. شاخص‌های بورسی انواع مختلفی دارند که هر یک وضعیت بورس را از جنبه‌ خاصی بررسی می‌کنند.

شاخص کل یکی از مهم‌ترین و کاربردی‌ترین شاخص‌های بورسی است که مورد استفاده سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد. شاخص کل که به آن شاخص قیمت و بازده نقدی هم گفته می‌شود، نشان‌دهنده سطح عمومی قیمت‌ها و سود شرکت‌های پذیرفته شده در بورس است. تغییرات این شاخص بیانگر میانگین بازدهی سرمایه‌گذاران در بورس است. مفهوم شاخص کل را با یک مثال توضیح می‌دهیم؛

همان‌طور که گفتیم درآمد سرمایه‌گذاران (همان بازده سهام) در بورس از ۲ طریق به‌دست می‌آید؛ اول دریافت سود نقدی سالیانه و دوم تغییرات قیمت سهام در طول دوره سرمایه‌گذاری.

شما سهام شرکت الف را در ابتدای سال ۹۳ با قیمت هر سهم ۱۵۰ تومان خریده‌اید. قیمت این سهم در پایان سال ۹۳ به ۱۸۰ تومان افزایش یافته‌است. شرکت در پایان سال ۱۵ تومان هم سود نقدی به ازای هر سهم توزیع کرده است. شما در انتهای سال ۹۳ در مجموع به ازای هر سهم شرکت الف ۴۵ تومان سود از محل افزایش قیمت سهم و دریافت سود نقدی کسب کرده‌اید. بنابراین بازدهی سهام شما در پایان سال ۳۰% خواهد بود.

 


زیرا سرمایه شما از ۱۵۰ تومان به ۱۹۵ تومان رسیده است. تغییرات شاخص کل هم بیانگر میانگین بازدهی بورس است. یعنی شاخص کل بورس در ابتدای سال اگر ۲۰ هزار واحد باشد و در پایان سال با ۱۰ هزار واحد افزایش به ۳۰ هزار واحد برسد. به این معناست که میانگین بازدهی بورس از محل افزایش قیمت سهام شرکت‌ها و تقسیم سود نقدی در آن سال ۵۰% بوده است.

 

در شاخص کل توجه به ۲ نکته ضروری است:

۱-افزایش شاخص کل، لزوماً به معنای سودآوری سهام همه شرکت‌های بورسی نیست. همانطور که کاهش شاخص کل نیز لزوماً به معنای زیان سهام همه شرکت‌های موجود در بورس نیست.

۲-هر اندازه سبد سهام یک سرمایه‌گذار، متنوع‌تر و به ترکیب سهام موجود در بورس نزدیک‌تر باشد بازدهی سرمایه‌گذار به متوسط بازدهی کل بورس که توسط شاخص نشان داده می‌شود، نزدیک‌تر خواهد بود.

ب- سهم: سرمایه هر شرکت سهامی عام، به قسمت‌های مساوی تقسیم می‌شود که به هریک از این قسمت‌ها " سهم"  گفته می‌شود. قیمت اسمی هر سهم در ایران ۱۰۰۰ ریال است. این قیمت یا قیمت سهم که در بازار معامله می‌شود ارتباطی ندارد. سهام موجود در بورس و اوراق بهادار بر اساس حقوق دارنده آن‌ها به ۲ دسته تقسیم می‌شود:

۱-سهام عادی: دارندگان این نوع سهام مالکان نهایی شرکت هستند. مزایای این گروه از سهامداران شامل حق دریافت سود سهام، حق رای در مجامع عمومی عادی و فوق العاده، حق تقدم خرید سهام جدید، حق باقی‌مانده دارایی پس از انحلال شرکت، حق اطلاع از فعالیت شرکت و … است. لازم به ذکر است که سهام عادی می‌تواند بی‌نام یا بانام باشد.

۲-سهام ممتاز: دارندگان این سهام علاوه بر مزایای سهام عادی، در زمان انحلال شرکت نسبت به دارندگان سهام عادی در دریافت ارزش اسمی سهام خود الویت دارند. علاوه بر این سود سهام ممتاز پیش از سهام عادی پرداخت می‌شود.

چگونه در بورس سرمایه‌گذاری کنیم؟

برای انجام معامله در بورس هر شخص حقیقی یا حقوقی نیاز به یک کارگزار رسمی و دریافت کد معاملاتی از آن دارد. همان‌طور که بانک به مشتریان خود شماره حساب می‌دهد و این شماره شناسه مشتری به شمار می‌آید، در بورس هم کد معاملاتی هر فرد شناسه او در بازار است.

با کلیت بازار بورس آشنا شدیم و با توجه به آمار و ارقام دانستیم که بورس، بازار جذابی برای کسب سود است و برای سرمایه‌گذاری در آن لزوماً نباید مبلغ زیادی داشته باشیم. پس از این دانسته‌ها کدبورسی هم دریافت کردیم. اما آیا واقعاً این اطلاعات و دریافت این کد برای ما کافی است؟

بورس همانطور که سودخوبی به همراه دارد، ممکن است زیان بزرگی را نیز در پی داشته باشد! پس ما برای کسب سود بیشتر و کاهش ریسک خود به اطلاعات دیگری هم نیاز داریم. پیش از آنکه ببینیم به چه اطلاعاتی نیاز داریم، باید بدانیم که روش‌های سرمایه‌گذاری در بورس چگونه است؟

به چند روش می‌توان در بازار بورس سرمایه‌گذاری کرد؟بورس،بازای ست که نمیتوان بدون دانش کافی در آن قدم گذاشت.اگر قصد یادگیری و پیشرفت در بورس را دارید در دوره ی صفر تا صد بورس شرکت کنید تا توسط بهترین اساتید آموزش ببینید.