onlineamoozan

آنلاین آموزان بستریست برای همه جهت برگزاری کلاس های آنلاین، آزمون های آنلاین، وبینارها و ...

onlineamoozan

آنلاین آموزان بستریست برای همه جهت برگزاری کلاس های آنلاین، آزمون های آنلاین، وبینارها و ...

انواع بازاریابی ( بازاریابی محتوا-قسمت 2 )

به روز ترین مقالات و ترفند ها را می توانید در سایت onlineamoozan مشاهده کنید.


بازاریابی محتوا چیست؟

بازاریابی محتوا را میتوان یکی از تکنیک های مدرن بازاریابی در فضای اینترنت دانست. البته عمر این روش بازاریابی بسیار بیشتر از اینترنت است زیرا که از دوره انسان های غارنشین آغاز شده و همواره با پیشرفت جوامع بشری رشد کرده است. یکی از نمونه های بسیار موفق بازاریابی محتوا را میتوان منشور کوروش کبیر دانست. کتیبه ای که همچنان بعد از صدها سال توانسته ارزش و اعتبار ایران را در مجامع بین المللی بالا ببرد.

تکنیک های بازاریابی محتوا بسته به فضایی که محتوا در آنها انتشار می یابد متفاوت هستند ولی همگی در یک نقطه اشتراک دارند. اینکه قدم اول تولید محتوای با کیفیت است. در کنار این محتوای باکیفیت معمولا یکی از ارزش های مجموعه شما نیز به مخاطب معرفی میشود این ارزش میتواند یک محصول، یک خدمت و یا هرچیزی که کاربر را به مشتری تبدیل میکند باشد.

به بیان دیگر میتوان گفت بازاریابی محتوا با هدف ایجاد ارتباط با کاربر آغاز شده و در ادامه به دنبال تبدیل آنها به مشتری است. در این مقاله تلاش میکنیم تکنیک های بازاریابی محتوا در فضای اینترنت و به صورت ویژه در وب سایت را با هم بررسی کرده و نقاط ضعف و قوت هر یک را شناسایی کنیم. پیش از آنکه وارد بررسی روش ها شویم باید ارتباط سئو و بازاریابی محتوا را بهتر درک کنیم.

ارتباط سئو و بازاریابی محتوا چیست؟

سئو و بازاریابی محتوا؛ دو عبارت متفاوت یا یک ترکیب جادویی؟ بسیاری معتقدند که سئو و تولید محتوا دو امر مجزا هستند در حالیکه این دو زوجی ایده آل برای موفقیت در فضای رقابتی اینترنت محسوب میشوند. سئو بدون محتوا و محتوا بدون سئو بی معنی است. تولید محتوا نقش مهمی در موفقیت شما در زمینه سئو خواهد داشت ولی تدوین استراتژی صحیح برای بازاریابی محتوا میتواند علاوه بر جذب کاربر بر فروش شما نیز اثر گذار باشد. با یک جستجوی ساده مقالات بسیاری پیدا میکنید که معتقدند محتوای اختصاصی و غنی نیازی به سئو ندارد، من مخالفم. بهتر است به جای فکر کردن در مورد تفاوت های سئو و بازاریابی محتوا، بدانیم چگونه مکمل یکدیگر خواهند بود.

تصور کنید محتوای ارزشمندی که استانداردهای سئو را رعایت نکرده باشد یا هیچ سایتی به آن لینک نداده باشد. سایتی را تصویر کنید که جایگاهی مناسب در نتایج گوگل داشته باشد ولی محتوای آن برای کاربران جذاب نباشد. آیا ممکن است؟ باورهای کهنه ای هست که میگوید سئو مجموعه ای تکنیک ها برای کسب جایگاه بهتر در نتایج گوگل است و محتوا تنها برای جلب رضایت کاربر تولید میشود. در حالیکه این دو کاملا همزمان مورد نیاز هستند.

بهترین تکنیک های بازاریابی محتوا چیست؟

اولین و مهمترین سوال این است؛ بازاریابی محتوا را چگونه انجام دهیم؟ و پاسخ به آن بسیار ساده است؛ با تولید محتوای اختصاصی. تولید محتوای غنی، سوال برانگیز و جذاب میتواند خشتی محکم برای ساخت دیوار سئو باشد. در ادامه رایج ترین و موفق ترین روش های بازاریابی محتوا را با هم بررسی میکنیم.

  1. بازاریابی محتوا بوسیله وبلاگ نویسی

محبوب ترین روش بازاریابی محتوا در چند سال اخیر وبلاگ نویسی بوده است. فروشگاه های اینترنتی، شرکت های صنعتی و ارایه دهندگان خدمات از این فرصت به خوبی بهره برده اند. همچنین وبلاگ نویسی برای برخی به راهی مستقیم برای کسب درآمد تبدیل شده است. یک وبلاگ قدرتمند میتواند شما را به لیدر بازار تبدیل کند. سه نکته کلیدی در بازاریابی محتوا بوسیله وبلاگ نویسی:

  1. تعداد کلمات و مقالات هدف نیست. مهم تمرکز بر موضوعی مشخص و چگالی بالا در یک موضوع است.
  2. متفاوت باشید، بهتر است بگوییم خودتان باشید!
  3. استراتژی مشخصی در انتخاب موضوع و تولید محتوا داشته باشید.

از نمونه های موفق در زمینه وبلاگ نویسی میتوان به سایت همیار وردپرس که به صورت تخصصی در زمینه آموزش وردپرس فعالیت میکند اشاره کرد. همچنین وبسایتی مانند سوخت جت که موفق شده با هدف گذاری روی فضایی پرمخاطب و البته کم رقابت به درآمدزایی مناسبی دست یابد.

  1. معرفی و بررسی تخصصی محصولات

به طور معمول صفحات مربوط به محصولات بعنوان لندینگ تبلیغات بنری و کلیکی استفاده میشوند در حالیکه همزمان میتوانند هدف مناسبی برای استراتژی سئو شما باشند. هرچقدر محتوای تولید شده معرفی بهتری از مزایا و معایب آن محصول به کاربر ارایه دهد شانس شما برای جلب اعتماد مشتریان افزایش خواهد یافت. در یک فروشگاه اینترنتی جلب اعتماد به معنی افزایش فروش است و بازاریابی محتوا ارزان ترین راه برای رسیدن به این هدف خواهد بود.

نکات کلیدی در بازاریابی محتوا برای محصولات:

  1. سادگی از هر چیز مهمتر است. خیلی واضح و روشن محصول را معرفی کنید و روش های خرید و دریافت را برای کاربر شرح دهید.
  2. از تصاویر اختصاصی و با کیفیت استفاده کنید و توضیحات کاربردی و تخصصی به کاربر ارائه دهید.
  3. در صفحه یک محصول سرعت سایت اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت.

عموما فروشگاه های اینترنتی از این تکنیک استفاده میکنند و شاید اولین و موفق ترین نمونه آن سایت دیجی کالا باشد. حجم محتوای تولیدی برای هر محصول در این سایت بسیار بالا بوده و مورد توجه کاربران قرار میگیرد.

  1. معرفی، نقد و گزارش از خدمات و برندها

دوست دارید تاثیر گذار باشید؟ نقد و گزارش نویسی تکنیک جدیدی نیست ولی بسیار کارآمد است. شما میتوانید در مورد هر چیزی گزارش بنویسید. فیلم، رستوران، خودرو، همایش، موزیک و حتی استارت آپ ها. به سرعت مخاطب جذب میکنید و درآمد خوبی از مقالات سفارشی یا رپورتاژ آگهی خواهید داشت. این تکنیک حتی در شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک و اینستاگرام نیز بسیار رایج است. افرادی که تلاش میکنند بر روی یک حوزه خاص مانند موسیقی یا فیلم تمرکز کرده و با ارایه گزارش و نقد کاربردی مخاطبین زیادی به خود جلب میکنند. عموما درآمدزایی این تکنیک بازاریابی محتوا از تبلیغات خواهد بود.

نکات کلیدی در بازاریابی محتوا از طریق نقد و معرفی:

  1. در مورد یک موضوع مشخص و تخصصی بنویسید. جامع بودن در این کار دشمن شماست.
  2. برای خوب و بد استانداردهای مشخصی بسازید و همه چیز را با آن مقایسه کنید.
  3. حتما یک لینک به محصول یا وب سایت مورد بررسی داشته باشید.
  4. مشارکت کاربران در سایت با شبکه اجتماعی ارزش و اعتبار شما را مشخص میکند. حتما فضایی برای ابراز نظر کاربران در نظر بگیرید.

از این دست وب سایت ها در ایران بسیار وجود دارد و میتوان به موارد موفقی مانند دیجیاتو، پدال، فیدیلیو و … اشاره نمود که مستقیما با معرفی محصولات و خدمات دیگران و بررسی تخصصی آنها برای خود بازاریابی محتوایی میکنند. همچنین این تکنیک در فروشگاه های اینترنتی نیز رایج شده است و علاوه بر بررسی تخصصی محصول فضایی برای ابراز نظر کاربران نیز در نظر میگیرند.

  1. بازاریابی محتوا با تکینک “چطور” یا “چگونه

اینها سوالاتی رایج در ذهن مخاطبین هستند که میتوانند هر عبارتی را به دنبال داشته باشند. ممکن است در مورد سلامتی، نظافت، غذا و یا حتی قبولی در کنکور بنویسید. کافیست هر سوالی که در ذهن کاربر نقش میبندد پاسخی در سایت شما داشته باشد. سایت هایی که در حال حاضر بر روی این عبارات سرمایه گذاری میکنند استراتژی بازاریابی خود را براساس تولید محتوای زیاد و بازدید کم از هر عبارت هدف برنامه ریزی میکنند. ممکن است عباراتی که جستجو میشوند کم باشند ولی گستردگی بسیار بالایی دارند.

سه نکته کلیدی در بازاریابی محتوا با تکینک پاسخ به سوالات:

  1. میتوانید خیلی حرفه ای باشید ولی کار را از ابتدا و با آموزش نکات ساده آغاز کنید. یکی از اولین مقالات وبسیما با موضوع سئو چیست بوده است و این به معنی آموزش از ابتدا تا انتهاست.
  2. مسیرهای دسترسی و ابزارهای جستجو در سایت شما باید کارآمد باشند.
  3. کاربران را در سایت درگیر کنید و فضایی برای رد و بدل اطلاعات میان آنها مانند بخش نظرات یا فروم فراهم کنید.
  4. اگر یک موضوع تخصصی مانند آشپزی، خودرو، کنکور یا مواردی از این دست را انتخاب کنید سریعتر به نتیجه میرسید.

معمولا سایت های تخصصی کمی در ایران به چنین موضوعاتی میپردازند و با جستجوی این عبارات به سایت های جامع و قدیمی مانند سیمرغ، بیتوته ومیرسیم. به تازگی تمرکز و تخصص در این قبیل سایت ها به چشم میخورد و مواردی موفق از بازاریابی محتوا در زمینه مد و پوشاک، بیمه، خدمات و بانکی و …. مشاهده میشود.

تکنیک های جانبی در بازاریابی محتوا

روش های پیش رو میتوانند با هر یک از انواع بازاریابی محتوا که بررسی کردیم مورد استفاده قرار گیرند و ارزش و اعتبار آن را افزایش دهند. این تکنیک ها معمولا به تنهایی جذابیت کافی را ندارند ولی در کنار روش های اصلی کارایی بسیار زیادی خواهند داشت.

1- تهیه اینفوگرافیک

تهیه اینفوگرافیک سریعترین راه انتقال اطلاعات است که متاسفانه در ایران به آن توجه زیادی نشده. استفاده از اینفوگرافیک برای کاربران بسیار آسان است و شانس دست به دست شدن آن میان کاربران خیلی بالاست. معمولا این تکنیک به تنهایی استفاده نمیشود ولی میتواند مکمل مناسبی برای هریک از روش های دیگر باشد.

سه نکته در تهیه اینفوگرافیک با هدف بازاریابی محتوا:

  1. فقط اطلاعات مهم و کاربردی را مطرح کنید.
  2. یک داستان بسازید و با استفاده از نمودار و تصویر آن را قابل فهم کنید.
  3. محتوای اینفوگرافیک برای موتورهای جستجو قابل درک نیست. در کنار آن نیاز به محتوای متنی هم خواهید داشت.

تولید اینفوگرافیک در ایران بسیار محدود است و مجموعه های بسیاری به صورت مقطعی و غیرهدفمند در این زمینه فعالیت داشته اند. احتمالا خود شما هم چنین تجربه ای را برای مجموعه خود داشته اید. به تازگی ساخت صفحات لندینگ و اینتراکتیو جایگزین اینفوگرام شده و از این بین میتوان به سایت روغن پالم که نمونه ای موفق است اشاره نمود.

2-  بهترین ها، محبوب ترین ها، جدیدترین ها

یکی از جذاب ترین روش های بازاریابی محتوا جمع آوری لیستی از بهترین هاست. جدیدترین آهنگ ها، محبوب ترین محصولات، سریع ترین خودروها یا هر چیزی شبیه به آن میتواند یک صفحه یا مقاله جانبی در زمینه کاری شما باشد. این صفحات معمولا با تعداد جستجوی بالا میتوانند کاربران زیادی را به سایت شما سرازیر کنند. شاید یکی از نمونه های جالب سایت زومیت و بخش راهنمای خرید در آن باشد.

سه نکته در تکنیک ترین ها:

  1. انتخاب عنوان مناسب اهمیت بسیار زیادی در موفقیت شما خواهد داشت.
  2. ساختار محتوا را ساده نگه دارید.
  3. از منابع معتبر و اطلاعات قابل استناد استفاده کنید.

3- مصاحبه با افراد سرشناس

مصاحبه با یک شخصیت شناخته شده و محبوب در زمینه کاری شما میتواند بر ارزش و اعتبار محتوا و سایت شما اضافه کند. این نوع محتوا معمولا مخاطبین زیادی را به خود جلب میکند، نظرات کاربران را به همراه خواهد داشت و در سایت های دیگر بازنشر میشود. واکنش کاربران به محتوای شما میتواند تاثیر بازاریابی محتوا را بیشتر کند.

سه نکته کلیدی در بازاریابی از طریق مصاحبه:

  1. به دنبال مشهورترین ها باشید.
  2. ساختاری مشخص و روندی استاندارد در گفتگوهای خود داشته باشید.
  3. تصویر، فایل صوتی یا حتی ویدئو میتواند فاصله مخاطب با مهمان شما را به حداقل برساند.

این تکنیک عموما در مجلات اینترنی مورد استفاده قرار میگیرد در حالیکه میتواند در هر سایت یا تجارتی مثمرثمر باشد. نمونه موفق در این زمینه هفته نامه شنبه است که توانسته در مدتی کوتاه فاصله میان فعالان حوزه استارت آپ و کسب و کار را از میان بردارد.

4-  بازاریابی محتوا با استفاده از ویدئو و پادکست

تحقیقات نشان میدهد. زمانیکه به سمت تولید ویدیو و پادکست بروید رقابت با شما بسیار سخت خواهد شد. این تکنیک بازاریابی محتوا هزینه و زمان زیادی از شما صرف میکند ولی مطمئن باشید ارزش وقت گذاشتن را دارد.

سه نکته کلیدی در بازاریابی محتوا از طریق ویدیو:

  1. حتما بودجه ای برای ساخت ویدئو در نظر بگیرید و با حرفه ای ها کار کنید.
  2. ترجیحا از زیرنویس در ویدیو استفاده کنید و در کنار آن محتوای متنی هم منتشر کنید.
  3. ویدئو خود را در ابزارهای اشتراک گذاری مانند آپارت و یوتیوب بارگذاری کنید.

در اینجا منظور ما سایت های اشتراک گذاری پادکست یا ویدئو نیست بلکه مجموعه هایی مورد نظر است که به صورت تخصصی در زمینه کاری خود به تولید رسانه مشغول هستند. پادکست وبسیما و سایت های انگیزشی و مجلات اینترنتی تخصصی فعالیت های جالبی در این زمینه داشته اند.

  1.  کتاب های الکترونیکی ماندگارترین تکنیک بازاریابی محتوا

شاید سخت ترین روش بازاریابی محتوا تولید کتاب های الکترونیکی باشد. ممکن است فکر کنید به زحمتش نمی ارزد ولی هدف اصلی از این تکنیک دریافت اطلاعات از کاربران است. انتشار یک کتاب الکترونیکی رایگان به شما امکان میدهد که اطلاعات تکمیلی مانند ایمیل، شماره موبایل و حتی نام افراد را جمع آوری کنید و در آینده برای اهداف بازاریابی خود از آنها بهره بگیرید.

سه نکته در تولید کتاب های الکترونیکی:

  1. کتاب ها نباید خیلی طولانی و یا خیلی کوتاه باشند. ۳۰ تا ۵۰ صفحه برای یک کتاب الکترونیکی ایده آل است.
  2. با صفحه بندی و تصاویر مناسب میزان رضایت کاربران از مطالعه کتاب را افزایش دهید.
  3. در ابتدا و انتها و حتی میان کلمات کتاب به مجموعه خود و توانایی های آن اشاره کنید تا فرصت کپی شدن آن را از رقبا بگیرید.

تجربه وبسیما در زمینه تولید کتاب های الکترونیکی بسیار کارآمد بوده و با انتشار ۳ جلد کتاب تخصصی موفق شده است در مدت یک سال ۱۵۰۰۰ کاربر را به خود جلب کند. این کتاب ها در سایت ها و مجلات معتبر اینترنتی بررسی و بازنشر شده که نشان دهنده نفوذ و تاثیر این تکنیک بازاریابی محتوا است.

بازاریابی محتوا با کپی کردن ممکن نیست!

تولید محتوا با جستجو آغاز میشود. ممکن است ایده اولیه از دیدگاه یکی از کاربران یا سوال یکی از مشتریان به ذهن شما برسد ولی پیش از شروع به نوشتن نیاز به جستجو دارید. موضوع را انتخاب کنید در اینترنت جستجو و مطالعه کنید و واکنش کاربران به محتوای موجود در اینترنت را بررسی کنید. بعد از انتخاب نهایی مسئله از نگاه خود تحلیل کنید؛ ایرادی ندارد که از محتوای موجود در اینترنت الهام بگیرید ولی مراقب باشید که به سمت کپی کردن کشیده نشوید.

منبع : websima.com

انواع بازاریابی ( بازاریابی محتوا-قسمت 1 )

به روز ترین مقالات و ترفند ها را می توانید در سایت onlineamoozan مشاهده کنید.


بازاریابی محتوا، بخشی از استراتژی بازاریابی و توسعه کسب‌وکار شما است که بر ایجاد و توزیع محتوای ارزشمند، مرتبط و یکپارچه تمرکز دارد و هدف کلی آن، جذب مخاطبین جدید و حفظ مخاطبان قبلی است. جذب مخاطب در این استراتژی، با ارائه محتوای ارزشمند انجام می‌شود.

برای داشتن یک بازاریابی محتوای موفق، به برنامه‌ریزی دقیق نیاز خواهید داشت. هنگام ایجاد محتوا، باید نکات کلیدی زیر را در نظر داشته باشید:

  • محتوا را برای چه کسی ایجاد می‌کنید؟
  • محتوا چه سودی برای مخاطب دارد و کدام مشکل او را قرار است حل کند؟
  • محتوای مورد نظر چگونه منحصربه‌فرد خواهد شد؟
  • محتوا در چه فرمتی تولید می‌شود؟
  • محتوا در کجا توزیع می‌شود؟
  • چگونه ایجاد و انتشار محتواها را برنامه‌ریزی و مدیریت می‌کنید؟

به طور کلی، مراحل زیر باید برای داشتن یک استراتژی بازاریابی محتوا انجام شود.

تفاوت بازاریابی محتوا و تبلیغات

ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که تفاوت بازاریابی محتوا با تبلیغات در چیست؟ بازاریابی محتوا از جهات مختلف از تبلیغات متمایز است. در بازاریابی محتوا، محتوا در رسانه‌های تحت مالکیت کسب‌وکار‌ها پخش می‌شوند، اما درصورتی که محتوای مربوطه در رسانه‌های دیگر پخش شوند، تبلیغات نام می‌گیرند. همچنین، استراتژی بازاریابی محتوا، برخلاف تبلیغات که تهاجمی است، بیشتر جذب‌کننده است و باعث مزاحمت و ناراحتی مخاطبین نمی‌شود. علاوه بر این، تبلیغات بسیار پرهزینه است، درصورتی که بازاریابی محتوا هزینه چندانی ندارد.


چرا به بازاریابی محتوا نیاز دارید؟

بازاریابی محتوا به کسب‌وکارها کمک می‌کند برای افزایش ترافیک وب‌سایت و تولید lead، از منابع قابل اعتماد و مقرون به صرفه استفاده کنند و آن منابع را مدیریت کنند. تنها راه افزایش ترافیک وب‌سایت، پست‌های وبلاگ نیست.

۱۰ دلیل اهمیت استفاده از استراتژی بازاریابی محتوا

۱- ایجاد اعتماد در بازدیدکنندگان

هرچه مخاطبان به اطلاعاتی که ارائه می‌دهید، بیشتر اعتماد کنند، احتمال خرید محصولات توسط آن‌ها نیز بیشتر خواهد شد. همچنین، هنگامی که خوانندگان به طور مداوم محتوای یک برند را می‌خوانند، دیدگاهشان نسبت به آن برند نه تنها از لحاظ اعتبار، بلکه از لحاظ علاقه به آن برند نیز تغییر خواهد کرد.

۲- آگاهی از برند (Brand Awareness)

یکی از رایج‌ترین اهداف بازاریابی محتوا، افزایش آگاهی از برند است. در واقع، هدف اصلی این است که مخاطبین، محتوای ارزشمند تولیدشده را ببینند و نسبت به آن عکس‌العمل نشان دهند. این موضوع، نشان‌دهنده میزان تخصص یک شرکت است. محتواهای مرتبط با این هدف، می‌تواند در قالب‌های زیر ایجاد شوند:

  • ویدئوهای سرگرم‌کننده و جذاب
  • ایبوک‌ و وبینار
  • اینفوگرافیک‌

اندازه‌گیری این هدف بسیار سخت است. با این وجود، با تلفیق یک سری داده‌ها و معیارها (KPI) با یکدیگر، می‌توان میزان آگاهی از برند را اندازه‌گیری کرد.

  • اندازه‌گیری نرخ رشد از طریق نظرسنجی
  • اندازه‌گیری ترافیک وب‌سایت
  • اندازه‌گیری میزان جستجو‌های صورت گرفته
  • اندازه‌گیری تعداد منشن‌های نام برند در شبکه‌های اجتماعی

۳- بهبود سئو (SEO)

با تولید محتوای باکیفیت، مخاطبان بیشتری جذب وب‌سایت شده و میزان ترفیک افزایش می‌یابد. الگوریتم موتورهای جستجو همواره در حال تغییر است. اما تا زمانی که شما به صورت مداوم محتوای مرتبط و آموزنده با کلیدواژه‌های مناسب ایجاد می‌کنید و محتوای خود را به روزرسانی می‌کنید، در موتورهای جستجو در رتبه بالاتری قرار خواهید گرفت. این موضوع، باعث افزایش دیده شدن از طریق بهبود سئو (SEO) می‌شود.

۴- تولید Lead یا سرنخ بازاریابی

ایجاد اعتماد و آگاهی، لازمه هر کسب‌وکار است، اما شاید مهم‌ترین هدف اغلب کسب‌وکارها ، تولید lead به عنوان نتیجه بازاریابی محتوا است. بازاریابی محتوا باعث می‌شود افراد غریبه از طریق اطلاعات مفید و آموزنده محتواها، کسب‌وکار شما را پیدا کنند. تبدیل ترافیک وب‌سایت و وبلاگ به Lead و در نهایت پرورش lead  ها در چرخه خرید و تبدیل آن‌ها به خریدار، یکی از مهم‌ترین اهداف بازاریابی محتوا است.

محتواهای مرتبط با این هدف می‌توانند در قالب‌های زیر ایجاد شوند:

  • ایبوک‌ها، مطالعات موردی (case study) و مقالات
  • مهم‌ترین شاخص‌هایی که بازاریابان برای ارزیابی این هدف مورد بررسی قرار می‌دهند، شامل موارد زیر می‌شود:
  • تعداد lead های ایجاد شده توسط محتواهای مورد نظر
  • نرخ همگرایی صفحات فرود

۵- جذب مخاطبین ایده‌آل

Lead ها در فرایند بازاریابی نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کنند، اما leadهای بی‌کیفیت شما را به جایی نمی‌رساند. شما باید خریداران واقعی را جذب کنید. نکته مثبت در بازاریابی محتوا این است که تنها افرادی که به کسب‌وکار و زمینه تخصصی شما علاقه‌مند هستند، محتوای شما را دنبال می‌کنند. بنابراین، کسانی که درباره کسب‌وکار شما در مرورگر جستجو می‌کنند، محتوای شما را مشاهده و در فرم مورد نظر، ثبت نام می‌کنند، افرادی هستند که تیم فروش باید بر روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنند.

۶- تبدیل بازدیدکنندگان به Lead  با استفاده از تکنیک پرورش lead

Lead ها را از طریق سفر مشتری ایجاد کنید. سفر مشتری (Buyer’s journey)، شامل سه مرحله اصلی آگاهی، ملاحظات و تصمیم‌گیری است. توجه به محتوای ارائه شده به مخاطب در هر مرحله از سفر مشتری به دنبال کردن مشتری تا پایان قیف فروش کمک می‌کند.

۱- مرحله آگاهی: کاربر تازه متوجه شده است که یک مشکل دارد و برای پیدا کردن راه‌حل، در گوگل جستجو می‌کند. پس از این جستجو، وبلاگ شما را پیدا می‌کند و شروع به خواندن محتوای مربوطه می‌کند. سپس، برای اطلاع دقیق‌تر، به عنوان مثال، یک کتاب الکترونیکی دانلود می‌کند. تا به اینجا، تخصص خود را نشان داده‌ و اعتماد مخاطب را جلب کرده‌اید.

۲- مرحله ملاحظات: کاربر در این مرحله، راه‌حل مشکل خود را ارزیابی می‌کند و تعدادی از ویدئوهای شما را تماشا می‌کند. در این مرحله، کاربر مطمئن شده است که شرکت شما می‌تواند مشکلش را حل کند.

۳- مرحله تصمیم‌گیری: در این مرحله، کاربر پس از ارزیابی‌های مختلف، تصمیم به خرید یا استفاده از خدمات شما می‌گیرد. شما موفق شدید با استفاده از بازاریابی محتوا، کاربر را به خریدار تبدیل کنید.

۷- اشتراک‌گذاری محتوا توسط بازدیدکنندگان

یکی از بهترین راه‌های افزایش دیده شدن، اشتراک‌گذاری محتوای تولیدشده توسط مشتریان و lead ها است. قابلیت اشتراک‌گذاری، یکی از بهترین مزایای بازاریابی محتوا است. این اشتراک‌گذاری ممکن است به صورت فوروارد ایمیل یا اشتراک یک پست در شبکه اجتماعی صورت گیرد. هرچه محتوای شما در بین افراد بیشتری به اشتراک گذاشته شود، به نفع شما خواهد بود.

۸- دلیل قانع‌کننده برای بازگشت افراد به وب‌سایت شما

کدام کسب‌وکار از بازدیدهای مجدد کاربران، سود نمی‌برد؟ اغلب مردم به وب‌سایت‌هایی بازمی‌گردنند که می‌شناسند و اعتماد دارند. زمانی که محتوای آموزنده و مفید ایجاد می‌کنید، ارتباط شما با مخاطبان برقرار می‌شود و به یک منبع قابل اعتماد تبدیل می‌شوید. تولید محتوای مفید و جذاب به صورت هفتگی، منجر به بازگشت بازدیدکنندگان برای دریافت مطالب مفید می‌شود. استراتژی‌هایی نظیر ایمیل مارکتینگ و ایجاد جوامع آنلاین در این زمینه بسیار موفق عمل کرده است. هرچه مخاطبان را بیشتر درگیر کنید، به نفع کسب‌وکار شما خواهد بود.

۹- هم‌راستا با سایر استراتژی‌های بازاریابی

محتوای خوب برای موفقیت سایر استراتژی‌های بازاریابی نیز مهم تلقی می‌شود. به عنوان مثال، بهینه‌سازی موتورهای جستجوگر یا SEO و بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی از جمله استراتژی‌هایی است که به شدت تحت تاثیر محتوای خوب است. همچنین، این روش می‌تواند در فرمت‌های مختلفی نظیر برگه‌های پرینت شده، موبایل، ویدئو، شبکه‌های اجتماعی، ایجاد و توزیع شود.

۱۰- افزایش نرخ بازگشت سرمایه (ROI)

بازاریابی محتوا تنها نیاز به صرف زمان دارد. این روش از لحاظ اقتصادی، بسیار مقرون به‌صرفه است. هزینه بازاریابی محتوا، ۶۲ درصد کمتر از روش‌های بازاریابی سنتی است، اما تاثیرگذاری آن در ایجاد lead، سه برابر است. ممکن است در ماه‌های اول، نتیجه دلخواه را بدست نیاورید، اما با گذشت زمان، میزان بازگشت سرمایه حاصل از این نوع بازاریابی افزایش می‌یابد.


۷ گام استراتژی بازاریابی محتوا

همان‌طور که گفته شد، موفقیت در بازاریابی محتوا، فراتر از جستجو کردن، نوشتن و انتشار محتوا است و نیازمند برنامه‌ریزی دقیق است. اجرای گام‌های زیر، برای این برنامه‌ریزی ضروری است:

۱- اهداف برنامه‌ریزی را تعیین کنید.

هدف شما از برنامه‌ریزی برای بازاریابی محتوا چیست؟ چرا محتوا ایجاد می‌کنید؟ پیش از شروع برنامه‌ریزی، باید اهداف خود را مشخص کنید. این کار، به شما در مشخص شدن بهترین استراتژی کمک می‌کند. می‌توانید برای پی بردن به اهداف صحیح، الگوهای موجود در وبلاگ Hub Spot را دانلود و مشاهده کنید.

۲- مخاطبین هدف خود را مشخص کنید.

برای ایجاد یک برنامه موفقیت‌آمیز، باید مخاطبین هدف خود را به عنوان یک شخصیت خریدار، به صورت واضح مشخص کنید. این مرحله برای کسانی که به تازگی آغاز به کار مارکتینگ کرده‌اند، بسیار مهم است. با شناخت مخاطبین هدف خود، می‌توانید محتوای مرتبط‌تر و ارزشمندتری برای آن‌ها ایجاد کنید. در صورتی که یک بازاریاب باتجربه باشید، هدف شما ممکن است متفاوت از سایرین باشد. آیا می‌خواهید گروهی جدید از مردم را هدف قرار دهید یا مخاطبین هدف قبلی خود را گسترش دهید؟ آیا می‌خواهید همان مخاطبین هدف را حفظ کنید؟

۳- یک سیستم مدیریت محتوا تعیین کنید.

یک سیستم برای مدیریت محتوا در نظر داشته باشید که شامل مدیریت ایجاد محتوا، انتشار و آنالیتیکس آن باشد. نرم‌افزارهای Hub Spot، Schedule و Word Press از جمله سیستم‌های مدیریت محتوا محسوب می‌شوند که Word Press در بین ایرانیان از محبوبیت بیشتری برخوردار است.

۴- استخدام نیروی محتوا

برای موفقیت در زمینه بازاریابی محتوا، به گروه‌های مختلفی از متخصصین نیاز دارید. درباره این موضع، در جلسات آینده بلوک، به صورت کامل صحبت می‌کنیم، اما به طور کلی، می‌توان نیروهای مورد نیاز را به چندین دسته زیر تقسیم کرد:

  • وبلاگ‌نویس : (Blogger) این گروه، وظیفه نوشتن مقالات در زمینه‌های مختلف را بر عهده دارند و به بهینه‌سازی محتوای موجود در بلاگ می‌پردازند و تعداد مشترکین را نیز افزایش می‌دهند. این گروه باید دارای مهارت نوشتن، ویراستاری و آنالیز باشند و توانایی کار فردی و گروهی را داشته باشند.
  • مدیر شبکه‌های اجتماعی : (Social Media Manager) این گروه از افراد، به دنبال افزایش تعداد فالوئرها در اینستاگرام ، جذب آن‌ها به کسب‌وکار، تبدیل آن‌ها به مشتری هستند. این دسته از افراد باید به صورت کامل با انواع شبکه‌های اجتماعی آشنا باشند، محتوای شبکه‌های اجتماعی را به صورت منظم ایجاد کنند و همکاری خوبی با سایر تولیدکنندگان محتوا و بازاریابان داشته باشد. خلاقیت بالا و روابط اجتماعی خوب از ویژگی‌های لازم برای این دسته از افراد است.
  • کارشناس سئو: (SEO Specialist) این گروه از افراد، مسئول بهبود رتبه‌بندی در موتورهای جستجو هستند. بهبود سئو، همکاری با وبلاگ‌نویس‌ها و به روز بودن در زمینه سئو از جمله وظایف این گروه است. همچنین، این افراد باید از مهارت ویژه‌ای در کار با ابزارهای مختلف آنالیتیکس و کلیدواژه‌ها برخوردار باشند.
  • طراح : (Designer) این دسته از افراد، مسئولیت بزرگی در برندسازی دارند و در واقع، با طراحی‌های خاص و منحصربه فرد خود به برندها، هویت می‌بخشند. این گروه باید دارای خلاقیت بسیار بالایی باشند و با نویسندگان همکاری و تعامل خوبی داشته باشند.

۵- ایده‌پردازی کنید!

این مرحله، شروع ایده‌پردازی برای ایجاد محتوای مناسب است. ابزارهای زیر می‌توانند در این مرحله به شما کمک کنند:

  • : Hub Spot's Website Grader برای شناسایی موقعیت و عملکرد خود در مارکتینگ، این وب‌سایت، یکی از بهترین ابزارها است که به رتبه‌بندی بخش‌های مهم در بازاریابی وبلاگ یا شبکه‌های اجتماعی می‌پردازد و در نهایت، یک گزارش دقیق برای بهینه‌سازی هر بخش ارائه می‌کند. به عنوان مثال، با استفاده از این ابزار، می‌توانید دریابید که سئوی سایت در چه وضعیتی است و برای بهبود آن، چه کارهایی باید انجام شود.
  • : Blog idea generator این ابزار، برای ایده‌پردازی پست‌های وبلاگ، بسیار کمک‌کننده است. با وارد کردن یک الی سه واژه کلی درباره موضوع مورد نظر، ایده‌های بسیار زیادی برای نوشتن پست‌های وبلاگ بدست می‌آورید.
  • : Feedly این ابزاربه دنبال کردن موضوعات به روز مرتبط با کسب‌وکار شما و به صورت همزمان، پیدا کردن ایده‌های تولید محتوا کمک می‌کند.
  • : BuzzSumo محبوب‌ترین محتواها و ایده‌ها را در این ابزار بیابید. میزان به اشتراک‌گذاری‌ محتواها در شبکه‌های اجتماعی، معیار محبوبیت در این ابزار است. بنابراین، با استفاده از این ابزار، می‌توانید ایده‌هایی که اغلب مورد توجه مخاطبین قرار گرفته و به اشتراک گذاشته شده را بیابید.
  • : Blog Post Headline Analyzerاین ابزار، سرفصل‌ها و عناوین را آنالیز می‌کند و درباره طول، کیفیت واژگان به کار رفته، گرامر و حجم جستجوی کلیدواژه، نظر می‌دهد. در صورتی که ایده‌های شما درباره موضوع مورد نظر آماده است، تعدادی سرفصل را در این ابزار امتحان کنید و بهترین و قوی‌ترین آن‌ها را انتخاب کنید.

۶- مشخص کنید چه نوع محتوایی می‌خواهید ایجاد کنید.

گزینه‌های بسیار زیادی برای تولید محتوا وجود دارد. به طور کلی می‌توان، محتوا را به سه دسته نوشتاری، بصر و صوتی تقسیم کرد. با ترکیب هر یک از این سه نوع محتوا، فرمت‌های جدید ایجاد می‌شود. پست‌ وبلاگ، ایبوک، اینفوگرافیک، ویدئو، فایل صوتی و … از محبوب‌ترین فرمت‌های محتوایی به حساب می‌آیند که در جلسات آینده، به صورت مفصل درباره هر یک از آن‌ها صحبت خواهیم کرد.

۷- محتوا را منتشر و مدیریت کنید.

محتوای تولید شده می‌تواند در بخش‌های زیر منتشر شود:

  • موتورهای جستجو
  • شبکه‌های اجتماعی
  • ایمیل
  • تبلیغات

بازاریابی محتوا، مختص به ایجاد و انتشار انواع مختلف محتوا نمی‌شود، بلکه سازماندهی و مدیریت محتوا را نیز شامل میشود. راه مدیریت بازاریابی محتوا، استفاده از تقویم محتوایی است. با استفاده از تقویم محتوایی، در مسیر درست بازاریابی محتوا قرار می‌گیرید. می‌توانید از تقویم رایگان موجود در بلاگ Hub Spot استفاده کنید. سپس، یک تقویم برای محتوای شبکه‌های اجتماعی خود ایجاد کنید تا محتواهای خود را در سایت‌ها و کانال‌های دیگر تبلیغ و مدیریت کنید.

انتشار به موقع محتواها را نادیده نگیرید. بسیاری از بازاریابان موفق، بر مرتبط ساختن محتواها با مناسبت‌هایی نظیر سال نو، شب یلدا و … تاکید دارند، اما شما نباید خود را به این مناسبت‌ها محدود کنید. ممکن است مناسبت‌هایی در تقویم وجود داشته باشد که برای مخاطبین هدف شما جذاب باشد. به عنوان مثال، انتشار یک پست درباره کتاب در روز کتاب‌خوانی می‌تواند ایده خوبی باشد. بنابراین، علاوه بر انتشار مرتب محتواها، به انتشار محتواهای مناسبتی که ممکن است مورد علاقه مخاطبین باشد نیز توجه کنید.

ابزارو تکنولوژی مورد نیاز برای بازاریابی محتوا

ابزارها و تکنولوژی‌ها به انجام ساده‌تر کارها کمک می‌کنند و منجر به صرفه‌جویی در زمان می‌شوند. به طور کلی، تمامی ابزارهای مورد نیاز برای بازاریابی محتوا، به چهار بخش زیر تقسیم می‌شوند:

  • سیستم مدیریت محتوا : (CMS – Content Management System) برای اینکه تیم بازاریابی محتوا بدون نیاز به کمک تیم IT، بتوانند به راحتی وبلاگ ایجاد کنند، پست‌ وبلاگ ایجاد کنند و صفحات وب‌سایت اضافه کنند، استفاده از چنین ابزارهایی ضروری است.
  • ابزار آنالیز و تجزیه‌وتحلیل: (Analytics) به منظور ارزیابی عملکرد بازاریابی محتوا، به ابزارهای آنالیتیکس نظیر گوگل آنالیتیکس نیاز دارید.
  • نرم‌افزار مدیریت پروژه: (Project Management Software) با توجه به سرعت بالای تولید پست‌های شبکه‌های اجتماعی و پست‌های وبلاگ و استفاده از این پست‌ها در کمپین‌های مختلف، استفاده از یک نرم‌افزار مدیریت پروژه ضروری به نظر می‌رسد.
  • نرم‌افزارهای طراحی: (Design Software) محتوای بصری، نقش بسیار مهمی در موفقیت بازاریابی محتوا ایفا می‌کند. دارا بودن مهارت در فوتوشاپ، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های طراحان است. همچنین، ابزارهای دیگری برای تولید محتوای بصری وجود دارد Canva، یکی از ابزارهای رایگان طراحی است که محتوای بصری باکیفیت تولید می‌کند.

به روز ترین مقالات و ترفند ها را می توانید در سایت onlineamoozan مشاهده کنید.


فریلنسر کیست؟ چگونه فریلنسر شویم؟

به روز ترین مقالات و ترفند ها را می توانید در سایت onlineamoozan مشاهده کنید.



فریلنسر کیست؟ چگونه فریلنسر شویم؟

امروز می‌خواهیم درباره افرادی صحبت کنیم که به اصطلاح، "خودشان، آقای خودشان هستند". این قشر از نیروی کار، فریلنسر (Freelancer) یا آزادکار نام دارند. فریلنسرها معمولاً هر زمان که بخواهند کار می‌کنند که خب، این خودش نوعی مزیت به حساب می‌آید. با این حال، فریلنسینگ یا آزادکاری همیشه هم وضع گل‌و‌بلبل نیست و مشکلات مربوط به خودش را دارد.

ما می‌دانیم که بسیاری از شما با عبارت فریلنسینگ آشنایی دارید و در حال حاضر می‌دانید که از چه صحبت می‌کنیم. با این حال، هنوز عده‌ای وجود دارند که با سیستم کاری فریلنسرها آشنایی ندارند و حتی بعضی از آن‌ها نمی‌دانند قرار است راجع به چه چیزی در این مقاله صحبت کنیم.

به همین دلیل، سعی داریم در همینجا سخن کوتاه کنیم و جوانب مختلف فریلنسینگ را بررسی کنیم تا بتوانیم به تعریفی جامعه از عبارات فریلنسینگ و فریلنسر برسیم. پیشنهاد می‌کنم خواندن این مقاله را از دست ندهید.

تاریخچه‌ی لغت Freelancer

بد نیست در ابتدا نگاهی به پیشینه‌ی تاریخی این کلمات داشته باشیم.

اصطلاح فریلنسر (Freelancer) بارها و بارها توسط والتر اسکات (Walter Scott) در رمان مشهور آیوانهو (Ivanhoe) به کار برده شده است. این لغت به جنگجویان مزدور قرون وسطایی اشاره دارد که هیچ‌گونه تعهدی به خاندان سلطنتی یا اشراف‌زادگان نداشتند.

توماس.آن براون (Thomas N. Brown) نیز پیش‌تر در کتاب دوران زندگی هـیـو میلر (The Life and Times of Hugh Miller) از این اصطلاح استفاده کرد. بعدها لغتنامه‌ی انگلیسی آکسفورد این واژه را جزو افعال دسته‌بندی نمود (Freelance). با این حال، امروزه لغت فریلنس به شکل فعل، اسم، صفت و حتی قید در زبان انگلیسی کاربرد دارد.

حال که با تاریخچه این کلمات آشنا شدیم، سرنخ‌هایی از تغییرات زبانی و معنی فعلی این کلمات در اختیار داریم.




فریلنسر به چه کسانی گفته می شود؟

فریلنسر یا کارکنان فریلنسر(worker freelancer) اصطلاحی است برای کسانی که به صورت آزاد و پروژه ای کار می کنند به گونه ای که نیاز به حضور در یک محل خاص را ندارند برای مثال می توانند در اتاقی از منزلشان فعالیت نمایند و اکثرا درآمد مناسبی دارند و به صورت ساعتی ،پروژه ای و یا روزانه دستمزد می گیرند.

فریلنسر بودن یکسری مزایا و معایبی دارد که چند مورد را شرح می دهیم.


مزیت‌های فریلنسینگ

  • شما برای خود کار می‌کنید.
  • هر جا که دوست داشته باشید کار می‌کنید.
  • روی هر پروژه‌ای که دوست داشته باشید کار می‌کنید.
  • هیچ مدیر یا رئیسی بالای سر شما نیست.
  • درآمد شما حد و مرز ندارد و شما می‌توانید با انجام پروژه‌های بیشتر و تخصصی‌تر، درآمد بسیار بالایی داشته باشید.

معایب فریلنسینگ

  • شما می‌بایست همه کارها را خودتان انجام دهید: حسابداری، بازاریابی، فروش، انجام پروژه، ارتباط با مشتری و … ممکن است زندگی و کار شما با هم ترکیب شود بنابراین مدیریت زمان برای شما خیلی مهم است.
  • شما همکار یا هم تیمی نخواهید داشت.
  • هر روز در شرکت وقت تلف نمی‌کنید تا آخر ماه حقوق بگیرید. اگر پروژه درست و به موقع انجام نشود، کارفرما دیگر با شما کار نخواهد کرد.

اما فریلنسر شدن شرایطی دارد.افرادی که می خواهند فریلنسر شوند باید یک حرفه یا یک تخصص داشته باشند.به عنوان مثالی از برترین های این حرفه ها می توان به حرفه های توسعه دهنده وب،متخصص بازاریابی ،نویسنده ،مترجم و… را نام برد.

دستمزد فریلنسرها نیز بسته به مهارت، تجربه و زمینه‌ی کاری به روش‌های مختلفی پرداخت می‌گردد؛ مثلاً برخی مبلغ مورد نظر را به‌صورت روزانه، ساعتی یا پس از انجام پروژه دریافت می‌نمایند. عده‌ای هم هزینه‌ی کل را برآورد کرده و مبلغی را پیشاپیش به‌عنوان بیعانه از مشتری می‌گیرند‌. برای پروژه‌های مهم و پیچیده‌تر نیز قراردادهایی تنظیم می‌شود که دستمزد فریلنسر را پس از انجام هر مرحله و بر حسب کیفیت کار واریز می‌کنند.

اصطلاح فریلنسینگ بیشتر در حوزه‌های ادبی و علمی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به عقیده‌ی برخی نظریه‌شناسان، اصطلاحی وابسته به دانش و فرهنگ است. نویسندگی، ویراستاری، هنرپیشگی، موسیقی، برنامه‌نویسی کامپیوتر، طراحی وب، مترجمی، تصویرگری، بازاریابی، تولید فیلم و محتوا، همه و همه از زمینه‌های مربوط به فریلنسینگ به شمار می‌روند که در این میان نویسندگی، تبلیغات، طراحی و مترجمی طرفداران بیشتری را به خود اختصاص داده‌اند.

فریلنسر و مشتقات آن در حوزه‌های هنر و نویسندگی به کسانی گفته می‌شود که برای چاپ و توزیع آثار خلق‌شده‌ی خود به یک یا چندین ناشر احتیاج دارند‌. این افراد، عمدتاً با دریافت وجه نقد، حق نشر آثار خود را در یک بازه‌ی زمانی محدود به ناشران واگذار می‌نمایند. در اینجا تفاوت اصطلاح فریلنسر و پیمانکار نیز آشکار می‌شود.

برخلاف فریلنسر، پیمانکار از قبل، تحت نظر ناشر یا سازمان قرار دارد و پس از اتمام همکاری، دیگر اجازه‌ی خلق یا توزیع آثار را نداشته و در صورت تخلف طبق قانون با وی رفتار خواهد شد.


جامعه‌ی آماری فریلنسرها


فریلنسرها به صورت آزاد و اغلب ناپیوسته مشغول به کار هستند و برای همین، آمار دقیقی از جمعیت آن‌ها در دسترس نیست. با این حال، طبق تحقیقاتی که در سال 2005 در ایالات متحده‌ی آمریکا انجام گرفت، نزدیک به ده میلیون از جمعیت این کشور مشغول فریلنسینگ (در همه‌ی زمینه‌ها) هستند.

این رقم تا سال 2011 رشد چشمگیری داشت و جفری آیزناک (حقوقدان دانشگاه جورج میسون) مقدار آن را تا ۱ میلیون برآورد کرد. یک سال بعد، یک شرکت تحقیقاتی خصوصی به نام آبردین گروپ (Aberdeen Group) اعلام کرد 26% از مردم امریکا (تقریباً ۸۱ میلیون نفر) جزو نیروی کار مشروط هستند که فریلنسینگ نیز زیرشاخه‌ای از آن‌ است. طبق گزارش اتحادیه‌ی آزادکاران امریکا در سال 2013 از هر ۳ نفر، یک نفر (حدود ۴۲ میلیون نفر) خوداشتغال است.

این اعداد و ارقام در انگلستان نیز در هاله‌ای از ابهام است؛ اما طبق گزارشاتِ دفترِ آمار ملی این کشور، تعداد فریلنسرها در اوسط دهه 2000 میلادی ۵/۱% افزایش داشته و به 7 میلیون نفر رسیده است. جالب است بدانید که حدود ۷۱% از فریلنسرها را بانوان تشکیل داده‌اند که با توجه به نیاز و استخدام نیروی آقا در دستگاه‌های دولتی و همچنین محدودیت زنان برخی کشورها برای حضور در جامعه، این مقدار چندان دور از انتظار نیست.

این نوع از اشتغال، به تازگی در کشور ما، ایران نیز جا افتاده و متأسفانه به همین دلیل آمار دقیقی از جمعیت آزادکاران در حوزه‌های مختلف در دست نیست. با این حال، به طور قطع می‌توان گفت در ایران نیز با افزایش روز به روز فریلنسرها مواجهیم. چرا این حرف را می‌زنیم؟

خب، ظهور وب‌سایت‌های متعددی نظیر پونیشا یا انجام می‌دم که در حقیقت پل ارتباطی بین فریلنسرها و کارفرمایان هستند و همچنین، استقبال خوب از این سایت‌ها، نشان دهندۀ رونق بازار فریلنسینگ در ایران حکایت دارد.


چگونه فریلنسر شویم؟


همان‌طور که قبلاً گفتیم فریلنسینگ یا آزادکاری یکی از بهترین راه‌ها برای کسانی هست که می‌خواهند برای خودشان کار کنند. فریلنسرها می‌توانند در آنِ واحد برای چند کارفرما کار کنند، از مهارت‌های مختلفشان برای پول درآوردن استفاده کنند. حتی زمان کاری ایشان نیز دست خودشان است و در هر موقع از روز که دوست دارند می‌توانند کار کنند.

به نظر ایده‌آل می‌آبد، درست است؟ به خصوص اگر فردی باشید که دوست ندارد زیاد با مردم سروکله بزند، پس، از کار کردن در محیط دلخواه خود لذت ببرید و از اینکه ابتکار عمل دست خودتان است، خرسند باشید چون این بهترین کار برای شماست.


چگونه خودمان را برای ورود به دنیای فریلنسینگ آماده کنیم؟


در مورد کارهایی که می‌توانید انجام بدهید، فکر کنید. شاید شما یک نویسنده باشید یا یک عکاس، ریاضیدان، طراح وب، بازاریاب، تصویرساز، دانشمند یا حتی بافنده سبد!، حتماً برای شما کار پیدا خواهد شد. کافی است بدانید از چه چیزی واقعاً لذت می‌برید؟ نقاط قوت شما کجاست؟ از کلیه کارهایی که تصور می‌کنید می‌توانید به وسیله‌شان کسب درآمد کنید، یک فهرست تهیه کنید.

تنها علایق و مهارت‌های خودتان را ننویسید. هر چیزی را که فکر می‌کنید از پسش برمی‌آیید، یادداشت کنید.هر آنچه تا به حال درباره ویژگی‌های فریلنسرها شنیده‌اید را به کلی فراموش کنید. پیش از شروع کار، به هیچ وجه، خودتان را محدود نکنید.

کمی بازار را ارزیابی کنید. جدای از اینکه هر مهارتی جایگاه خاص خود را دارد، شما باید دنبال مهارتی باشید که بیشتر از همه، بازار خواهانش هست. اگر قصد دارید به عنوان یک فریلنسر فعالیت کنید، توصیه ما به شما این است که دنبال مهارتی باشید که مردم، بیشتر بابت آن پول می‌دهند یا حداقل قابلیت توسعه دادن در حوزه موردعلاقه‌تان را در آینده داشته باشد. حتماً پیرامون بازار کار حوزه‌ای که قرار است در آن فعالیت داشته باشید، تحقیق کنید.

برای مثال یک نویسنده چیره دست در مقایسه با فردی که متخصص کفش‌های قرن 15 آلمان است، راحت‌تر شغل مورد نظرش را پیدا می‌کند. حتماً این نکته را در نظر داشته باشید که چه تعدادی از مردم حاضرند برای تخصص‌تان هزینه کنند. همچنین، این نکته را هم در نظر داشته باشید که آیا می‌توانید در آینده کار خود را گسترش دهید.

هر آنچه که برای شروع کار نیاز دارید را آماده کنید و قدم اول را محکم بردارید. اگر می‌خواهید به عنوان کارشناس تولید محتوا فعالیت کنید، مطمئن شوید که کامپیوتری صحیح و سالم و یک اینترنت پرسرعت در اختیار دارید. یا اگر می‌خواهید عکاسی کنید، دوربین‌تان را بررسی کنید. اگر می‌خواهید کار آماری انجام دهید، نرم‌افزارهای تخصصی موجود در این زمینه را یاد بگیرید. همچنین، اگر هنوز نمی‌توانید کارهای فورس ماژور را انجام دهید، بهتر است درخواست‌تان را قبول نکنید.

شما باید به عنوان یک فریلنسر در کارتان سرمایه‌گذاری کنید. هرگز ضرب‌المثل "پول، پول می‌آورد" را فراموش نکنید.

برای خودتان برنامه داشته باشید. یک نرخ منطقی برای هر ساعت کار خودتان در نظر بگیرید، و البته از قیمت رقبا نیز خبر داشته باشید. به خاطر داشته باشید که هر چه تجربیات بیشتری داشته باشید، خواهید توانست به مراتب نرخ بیشتری برای ساعات کاری خود تعیین کنید.

مشخص کنید که به چه مقدار کار کردن احتیاج دارید، البته برای کسی که تازه فریلنسینگ را آغاز کرده است، بهتر است برنامه‌ای برای پیش بردن سریع‌تر کارها داشته باشید. مثلاً یک پروژه به خصوص چندساعته تمام می‌شود و همچنین، چند پروژه را می‌توانید به طور هم‌زمان و سروقت به اتمام برساند. در هر صورت وقتی پروژه‌های جدید را با برنامه برمی‌دارید، خیالتان راحت می‌شود که چه از لحاظی مالی و چه از لحاظ زمانی، خسته‌کننده نخواهند بود.

یک معلم داشته باشید. بهترین راه برای یادگرفتنِ صنعت جدید، کمک گرفتن و صحبت کردن با شخصی است که خود در این کار متخصص باشد. شما می‌توانید به طرق مختلف چنین افرادی را پیدا کنید. از خانواده، دوستان، معلمان، همکاران و ... بخواهید که اگر کسی را می‌شناسند که فریلنسر است به شما معرفی کنند.

همچنین، به‌صورت آنلاین هم می‌توانید افراد خبره‌ای که در این صنعت مشغول هستند را پیدا کنید. به علاوه، می‌توانید اتفاقات حوزه کاری‌تان را به صورت آنلاین دنبال کنید. جدای از تمام علایق‌تان، تنها چیزی که به آن احتیاج دارید، دیده شدن است.

یک معلم به شما کمک خواهد کرد که ارزش‌های خود را بشناسید. او به شما سرنخ و ایده خواهد داد و شاید هم شما را با برخی از مخاطبانش آشنا کند تا کار را شروع کنید. شما باید به معلم یا منتور خود نشان دهید که سرسختانه در حال تلاش هستید. مطمئن شوید که پیش از اینکه با کسی رسماً قرارداد ببندید، به اندازه کافی تحقیق کنید و منابع لازم را گردآوری کنید.

یادتان باشد او به شما کمک می‌کند تا به خواسته‌هایتان برسید. پس قدردانشان باشید. سخت تلاش کنید و به آن‌ها نشان دهید که شایسته زحماتشان هستید.



چگونه خودمان را معروف کنیم؟


به اسم خودتان مانند یک برند، اعتبار ببخشید. هرگز فراموش نکنید که به عنوان یک فریلنسر برای خودتان کسب‌وکار دارید. در واقع، با شناساندن خود، محصولتان را معرفی می‌کنید. به این فکر کنید که چه چیزی باعث می‌شود شما از رقبا متفاوت‌تر به نظر برسید. آیا شما شوخ‌طبع هستید؟ آیا شما واقعاً کارآمد هستید؟ آیا شما سابقه آموزشی قوی دارید؟ از هرکدام از ویژگی‌های مطلوبتان، به نفع خود استفاده کنید.

اسم و اعتباری که برای خود ساخته‌اید، به تنهایی بیانگر رزومه شما نخواهد بود. فعالیت‌های شما در فضای مجازی، کارت ویزیت شما و در نهایت، هر چیزی که از طریق آن با مشتریان‌تان ارتباط برقرار می‌کنید وسیله‌ای برای شناساندن شما خواهند بود.

فرصت‌ها را غنیمت بشمارید. وقتی می‌خواهید کاری را شروع کنید، قاعدتاً نمونه کار زیادی برای نشان دادن به مشتریانتان نخواهید داشت. پس، بهتر است به جای اینکه به دنبال ساختن رزومه باشید، از هر فرصتی برای نمایش توانایی‌هایتان استفاده کنید. حتی حاضر باشید کارها را به قیمت ارزان‌تر انجام بدهید یا حتی مجانی! تجربه‌ای که از این کار کسب می‌کنید به شما کمک خواهد کرد در آینده قدرت مانور بیشتری داشته باشید. افراد ضعیف، شانسی برای انتخاب شدن ندارند، اما به یاد داشته باشید اغلب فریلنسرها از هیچی شروع کرده‌اند.

کسب‌وکارتان را در فضای مجازی گسترش بدهید. برای خودتان یک وب‌سایت راه‌اندازی کنید و در شبکه‌های اجتماعی مانند توییتر، اینستاگرام، لینکدین و ... فعال باشید. هرچه مردم سریع‌تر به شما دسترسی داشته باشند، مطمئناً برای شما بهتر خواهد بود. وقتی برای کاری درخواست یا رزومه ارسال می‌کنید، می‌توانید از لینک‌ها با پلتفرم‌های مختلف برای معرفی خود استفاده کنید. این کار به کارفرمایان این امکان را می‌دهد که به راحتی سابقه شما را چک کنند.

اهمیت انجام این امور در این است که تمامی فرصت‌های شغلی را در مسیر شما قرار خواهد داد. حتی اگر در اول کار، درآمد بالا نداشته باشید، حداقل به خاطر تجربه‌ای که از انجام دادن آن کار کسب می‌کنید، ارزشش را خواهد داشت.

برای کار بجنگید. در دنیای فریلنسرها، به کسی پول می‌دهند که زرنگ، مصمم و رقابت‌طلب باشد (این را یک فریلنسر به شما می‌گوید!). تنها به خاطر اینکه وب‌سایت یا اسم و برند شخصی دارید، منجر به این نمی‌شود که کارفرمایان سراغ شما را بگیرند. پیشنهاد بدهید و باز پیشنهاد بدهید. هر چه بیشتر برای انجام دادن کارها پیشنهاد بدهید، احتمال قبولی‌تان بیشتر است. شما بایدبرای گرفتن کارهای موردعلاقه‌تان تلاش کنید.


چه گونه به عنوان یک فریلنسر شروع می کنید ؟


اگر فرد ، با مهارت ها یا خدماتی که قصد پیشنهاد آن ها را به مشتریان دارد, آشنا باشد ، شروع کار به عنوان یک فریلنسر می تواند به سرعت انجام شود . درک این جنبه ی مهم و فهمیدن این موضوع که این مهارت ها در کجای صنعت به درد می خورند، سرعت فریلنسر را برای شروع کار تنظیم می کند . هنگامی که اولین قدم حاصل شد ، نوبت به تمرکز بر روی قدم بعدی می رسد تا اولین مشتری پیدا شود .

به طور موثر ،این کار می تواند اولا با راه اندازی یک وبسایت شخصی خوب با اعضای فراوان و ارتقاء پروفایل لینکدن آنها و رزومه آنلاین صورت پذیرد . در دنیای بیش از حد مرتبط امروزی ، این دو عرصه که به منظور دستیابی به نمای نزدیکی از یک فرد حرفه ای مورد بررسی قرار می گیرند ، جزو نخستین عرصه ها هستند . شبکه سازی ( نتورکینگ ) توسط کوارتر ها که از قضا معروف هم هستند شروع می شود ، که در میان همکاران قدیمی و انجمن های حرفه ای وجود دارند یا از طریق مراجعه به دوستان یا به صورت آنلاین از طریق لینکدن صورت می پذیرد .


چه گونه موفق به ایجاد یک شغل آزاد کاری می شوید ؟


برای ایجاد یک شغل آزادکاری ابتدا لازم است تافرد خدمات اصلی را که می خواهد به صنعت ارائه دهد تعیین کند . این موضوع شامل نویسندگی وب ، طراحی گرافیکی ، عکاسی ، بازاریابی ، مدیریت رسانه های اجتماعی ، دفترداری و غیره می شود .

فریلنسر باید بازار هدف و تخصص پیشنهادی خودش را مشخص کند یعنی تخصص خود را از میان خدماتی ویژه یا بازاری خاص انتخاب کند . زمانی که فریلنسر ها برای تصمیم گیری در مورد نقطه ی شروع شان و برندسازی صرف می کنند زمان باارزشی است . حضور آنلاین در یک بازار متصل ( متصل به شبکه ی اینترنت ) در سطح جهانی ، برای فریلنسر حائز اهمیت است . این موارد شامل وبسایت ها ، پروفایل لینکدن و حضور ثابت در شبکه های اجتماعی است که به منظور تعامل با مشتری و نمایش کار خود می باشد .

این روش های کار که به همراهی مجموعه ای از دوستان شخصی و خانواده و همکاران حاضر می باشد ، جزو اولین عرصه ها برای یافتن کار است . به علاوه استفاده از یک سایت آزادکاری برای یافتن کار همانند ParsFreelancer.com می تواند عاملی برای حضور در بازار کار شود و همچنین دریافت گواهی نامه ها می تواند موجب ارزشمندی یک فریلنسر شود . در نهایت ، درک پویایی و ساختار قیمت ها برای یک فریلنسر ضروری است .


آیا یک فریلنسر نیاز به وبسایت دارد ؟


فعالیت های فریلنسرینگ به سرعت شروع می شود چراکه فریلنسر در محیط حرفه ای کار می کند که از قبل با آن آشنا بوده است . همچنین تجهیزات فیزیکی مورد نیاز نیز در آن محیط فراهم است .

آنچه که یک فریلنسر باید انجام دهد این است که در یک ابزار ایجاد کسب و کار همانند وبسایت سرمایه گذاری کند . وبسایتی که از فعالیت های فریلنسر پشتیبانی می کند و جزئیاتی در رابطه با سابقه و زمینه ی کاری او در اختیار قرار می دهد و به شکلی کاربر پسند به جذب مشتریان و عقد قرارداد ها می پردازد .


آیا فریلنسرینگ یک شغل رقابتی است ؟


یک فریلنسر باید به خاطر داشته باشد که در این دوره ، وقتی حرفه ای ها می خواهند زمان کاری خودشان را کنترل کنند، تعهد در قبال خدماتی که ارائه می دهند نیزضرورت دارد . با حضور افراد حرفه ای که می خواهند در این عرصه جایی برای خود باز کنند و در حالیکه در قیمت خدمات تخصصی نیز رقابت وجود دارد ، بازار آزادکاری رقابتی شده است . کسب و کار های ارائه شده تا جایی که امکان دارد متکی به فریلنسر ها هستند از اینرو مشتریان به دنبال استخدام فریلنسرهایی هستند که باتوجه به تعهدات ویژه الویت بالاتری دارند .

با تقدیر از اینترنت و این دنیا ی پر ارتباط ، امکانات برای فریلنسر ها فراوان است هرچند با وجود رقابت در سطوح بالا ، تفاوت شخصی در یک بازار همگن امر مهمی شده است .


یک فعالیت آزادکاری چه آزادی هایی را همراه با خود دارد ؟


یک فعالیت آزادکاری همراه با آزادی هایی است که فریلنسر ها باید این آزادی ها را مغتنم بشمارند . فریلنسر ها آزادانه درباره ی ساعات و تعهدات کاری خود تصمیم گیری می کنند . این موضوع به فریلنسر ها اجازه می دهد که اشراف کاملی بر کاری که ارائه می دهند داشته باشند تا در انتهای روز درباره ی امکان پذیری خدماتشان ، تصمیم بگیرند .

همزمان ، فریلنسر ها شانس انتخاب کردن مشتریانشان را نیز دارند . آنها می توانند برای کارکردن، مشتری خاصی را از بین دیگران انتخاب کنند که منجر به ایجاد انگیزه ای می شود که به سوی هدفهایی که آنها ( فریلنسر ها ) به دنبال آن هستند پیش می رود .

حال آنکه در ابتدای کار فریلنسر ها ، آنها با هر مشتری همکاری می کنند و هر قراردادی را بر عهده می گیرند ( چرا که مشتاق به ادامه ی فعالیت هستند ) درحالی که بیشتر فریلنسرهای ثابت تلاش می کنند که در تعیین مشتری احتیاط کنند و همچنین بدیهی است که به سراغ آنهایی که ارزشی برای فرهنگ کار شخصی قائل نیستند نمی روند . در نهایت نیز فریلنسر بر نحوه ی انجام کار نظارت دارد . در حالی که محصول نهایی براساس نیاز مشتری می باشد اما نحوه ی انجام کار و زمان بندی آن جزو حقوق ویژه ی فریلنسر می باشد.



چه تفاوتی میان یک فریلنسر و شخصی که دارنده ی یک کسب و کار خانگی است وجود دارد ؟


شاید تعجب کنید که شباهت هایی میان یک فریلنسر و یک شخص که دارای کسب و کار خانگی است وجود دارد . هر دو جزو افراد خویش فرما هستند که برنامه ی زمانی خودشان را ، خودشان تعیین می کنند در عین حالی که برای چندین مشتری به طور همزمان و با قوانین مالیاتی یکسان کار می کنند .هرچند تفاوت کلیدی میان این دو حرفه این است که دارنده کسب و کار خانگی بر خلاف یک فریلنسر ، تحت نامی تجاری فعالیت می کند . به علاوه دارنده ی یک شغل خانگی شکاف های ) نیازمندی های ) موجود در بازار را می یابد و آنها را بر طرف می کند درحالی که یک فریلنسر با توجه به نیاز های موجود در بازار فعالیت می کند .

آزادکاری شغلی چالش برانگیز است اما راهی مقرون به صرفه برای کارکردن درخانه است حال آنکه خود شخص , مدیر زمان بندی کاری خود در این شغل است . اگر فردی تکالیف محوله به خودش را که به حرفه اش مربوط است انجام دهد و طرفداران و منتقدان آن را درک کند ، موفقیت دور از انتظار نیست .


به روز ترین مقالات و ترفند ها را می توانید در سایت onlineamoozan مشاهده کنید.

«جایگاه سازی» در بازاریابی

به روز ترین مقالات و ترفند ها را می توانید در سایت onlineamoozan مشاهده کنید.


یکی از مهم‌ترین مباحث در بازاریابی، جایگاه سازی در ذهن مخاطب و پیدا کردن جایگاه یک برند نزد مشتریان است. این مساله در عین سادگی ظاهر، پیچیدگی‌های بسیاری دارد که لازم است هر بازاریابی پیش از طراحی استراتژی با ظرافت‌های جایگاه‌ سازی (پوزیشنینگ) آشنا شود.

تفاوت (Positioning) و (STP) چیست؟

عبارت STP مخفف این سه کلمه است؛ Segmentation ،Targeting و Positioning

در اس.تی.پی به شرکت‌ها توصیه شده ابتدا مشتریان را با توجه به خصیصه‌های مشترک طبقهبندی کنید، سپس بازارهای هدف‌تان را در این دسته بندی شناسایی کنید و در نهایت محصول یا محصولات را برای هر بازار در ذهن مخاطب جایگاه‌سازی کنید.

این متد که سال‌ها بعد از بیان تفکر ال ریس و جک تروت به دنیا معرفی شد، یک تفاوت عمده با Positioning ال ریس و جک تروت دارد. این تفاوت در «چه چیزی را در ذهن مشتریان جایگاه سازی کردن» است.

کاتلر و آرمسترانگ در STP می‌گویند: «محصول را در ذهن مخاطب جایگاه سازی کنید.» این به نوعی تکرار حرف «رزریف» در تبلیغات (Unique Selling Proposition_ USP) است در صورتی که ال ریس و جک تروت معتقدند برند باید در ذهن مخاطب جایگاه سازی شود.

برای آن که تفاوت این دو بهتر درک شود، باید به اختلاف نگرش این دو در مورد محصول جدید توجه کرد؛

در متد STP هر سازمان می‌تواند یک محصول جدید را زیر مجموعه برند سازمانش ایجاد کند و به فروش برساند.

در واقع اس.تی.پی چند محصولی را ترویج می‌کند که در انتها باعث از بین رفتن تمرکز برند سازمان می‌شود. ولی ال ریس و جک تروت معتقدند اگر سازمانی تعدد تولیدات و یا خدمات دارد، باید برای هر محصول یا خدمت یک برند متفاوت داشته باشد و آن را با برند خودش به فروش برساند.

ال ریس و جک تروت معتقدند افراد با «جایگاه» فکر می‌کنند (احساس نیاز) و با برند خرید می‌کنند.

لذا محصولات جدید زمانی برای سازمان اصلی موفقیت می‌آورند که با برند جدید معرفی شوند. این موضوع باعث می‌شود برند تازه در آن جایگاه بتواند خودش را به عنوان «برند اول» مطرح کند و به موفقیت چشمگیر برسد.

به عنوان مثال:

شرکت «پاک» ماست همزده را به بازار معرفی کرد و با عنوان «ماست همزده‌ی پاک» به فروش می‌رساند. اما به علت عدم استقبال مردم، این محصول از سبد کالاهای تولیدی پاک جمع شد.

چند سال بعد از آن شرکت «کاله» همان ماست همزده را با برند «سِوِن» و نه ماست همزده‌ی کاله به بازار روانه کرد و به موفقیت چشمگیر رسید.

برای پی بردن به اهمیت جایگاه‌ سازی، لازم است نظرات پروفسور «فیلیپ کاتلر» را که در آن ردپای ایده‌های ال ریس هم دیده می‌شود، بررسی شود؛

اهمیت جایگاه سازی و ردپای ایده‌های ال ریس در نظرات پروفسور کاتلر:

«فیلیپ کاتلر» در مقدمه کتاب «جایگاه سازی» ال ریس و جک تروت (چاپ سال ۲۰۰۱) به روشنی اشاره می‌کند که برای نوشتن یک برنامه بازاریابی خوب که در آن 4P کاملا کاربردی تعریف شود، باید یک P مهم را انجام داد و آن P ،«Positioning یا همان جایگاه‌سازی است، وی در این مقدمه اشاره می‌کنند که «جایگاه» می‌تواند:

  • محصول را تعریف کند

همان طور که «ولوو» یک شرکت کوچک سوئدی توانست با معرفی ماشین‌هایش با کمربند ایمنی جایگاه خودرو ایمن را به خود اختصاص دهد و تبدیل به برندی جهانی شود.

  • قیمت را مشخص ‌کند

همان طور که «هاگن داز» با تعریف جایگاه بستنی گرانقیمت به موفقیت جهانی رسید و در جهت دیگر «وال مارت» با تعریف فروشگاه ارزانقیمت به بزرگترین سوپرمارکت دنیا تبدیل شد.

  • سیستم توزیع را مشخص کند

همان طور که برند «لگز» با خلق جایگاه جوراب شلواری سوپر مارکتی به بزرگترین شبکه توزیع جوراب شلواری رسید.

  • پروموشن را تعیین ‌کند

همان طور که «لیتل سزار» با ایجاد جایگاه «یکی بخر دو تا ببر» و با شعار بسیار قدرتمندِ «پیتزا پیتزا» به بزرگترین پیتزا فروش دنیا تبدیل شد.

ال ریس و جک تروت معتقدند اگر سازمانی تعدد تولیدات و یا خدمات دارد، باید برای هر محصول یا خدمت یک برند متفاوت داشته باشد و آن را با برند خودش به فروش برساند.

ضرورت جایگاه متمایز

فیلیپ کاتلر در سال ۲۰۱۰ در کتاب بازاریابی ۳ خود و در مدل 3I آی) خود موفقیت یک برند را در ۳ بخش بیان می‌کند:

  • بازاریابان برای بدست آوردن قلب مصرف کنندگان خود باید ذهن و روح آنها را بطور همزمان هدف بگیرند.
  • جایگاه‌یابی ذهن را برای تصمیم خرید تحریک می‌کند و برند احتیاج به یک تمایز معتبر برای روح انسان دارد تا تصمیم خرید را تایید نماید.
  • نهایتا این قلب مصرف کننده است که او را در گرفتن ت(صمیم خرید هدایت می‌کند.

اگر بخواهیم کتاب بازاریابی ۳ را در یک جمله تعریف کنیم، فیلیپ کاتلر می‌گوید: «برای وفادار کردن مشتری باید برندتان را بر روی مسئولیت اجتماعی جایگاه سازی کنید. »

این موضوع را ال ریس در کتاب» بازاریابی جنگ است« در سال ۱۹۸۶ یعنی ۲۴ سال قبل از کاتلر گفته بود.

به عبارتی جایگاهتان را بر هر فعالیتی که باعث شود برند شما را از رقیب متمایز کند، بنا کنید. یکی از این فعالیت‌ها «مسئولیت اجتماعی» است.

مشتری وفادار؛ خوب یا بد؟!

اینکه "مشتری وفادار خوب است یا نه؟" نیاز به بحث فراوان دارد. به عنوان مثال ال ریس در کتاب «اصل برند» به صراحت اشاره می‌کند: «وفاداریِ مشتری یکی از بخش‌­هایی از بازاریابی است که بیش از حد به آن اهمیت داده شده است

در حرف، هر کسی دوست دارد مشتریان وفادار داشته باشد، اما درعمل، مشتری وفادار یعنی چه؟

وفاداری مشتری یعنی این که مشتریان شما همچنان مشتاقند تا محصولات شما را خریداری کنند، هر چند بتوانند همان محصول یا خدمت را با قیمتی پایین­تر (یا کیفیتی بهتر) از جای دیگری تهیه کنند.

اگر این مسأله قرار باشد در طولانی مدت نیز ادامه داشته باشد، آنگاه مشتریان وفادار یعنی مشتریان نادان!

ممکن است شرکتی برای مدتی چنین مشتریانی داشته باشد، اما آن‌ها زمانی که بفهمند نادانی کرده­اند، واکنش شدیدی نشان خواهند داد.

به عنان مثال گروهی می‌گفتند:

ما مشتریان با وفای «دلتا ایرلاین» بودیم، اما با ظهور «ایرتران»(Air Tran) و «جت­بلو» (JetBlue) فهمیدیم که مرز باریکی بین وفاداری و نادانی وجود دارد و ما این مرز را رد کرده­‌ایم!

شباهت زیادی بین تجارت خودرو و کار خطوط هوایی وجود دارد. هر دوی این صنایع تصور می‌کردند باید همه چیز برای همه کس باشد.

بعد از ورشکستگی «یونایتد» و «یو اس ایرویز» و بروز مشکلات مالی در شرکت­‌های «امریکن» و «دلتا»، صنعت خطوط هواپیمایی دیگر اعتقادی به «همه چیز برای همه کس بودن» ندارند.

مثال «مک دونالد»؛ پایان عصر جایگاه سازی یا اشتباه کاتلر؟

در کتاب بازاریابی رقابت پذیر (۲۰۱۷) کاتلر و همکارانش اعلام می‌کنند که به دلیل اینکه جایگاه سازی تک پیام است، شرکت محور است و راه ارتباطش یک‌طرفه است، پس در دنیای جدید (تکنولوژی جدید) دیگر کاربرد ندارد و به جای آن «Clarification» یا صراحت را مطرح می‌کنند و در آن از چند پیام بودن یک برند، مشتری محوری و ارتباط تعاملی صحبت می‌کنند.

به نظر می‌رسد پروفسور کاتلر و همکارانش دچار بد فهمی از جایگاه سازی شده‌اند، چون شعار یک برند، ابزاری است برای بیان جایگاه آن؛ به عنوان مثال جایگاه برند «مک‌دونالد» همبرگر فروشی است و مردم این برند را با همبرگر به یاد می‌آورند.

پس اگر «مک‌دونالد» بخواهد به جای همبرگر چیز دیگری بفروشد، موفق نخواهد بود، کما اینکه ده‌ها محصول دیگر در کنار همبرگر در فروشگاه‌هایش فروخت و هیچ کدام موفق نبود (مانند مک کافی).

در این کتاب اشاره شده است «مک‌دونالد» شعارش را ( I’m Lovin’ It ) یا عاشقشم تعریف کرده است. این شعار باید در یک‌صد کشور با ۲۰ زبان متفاوت ترجمه شود. این ترجمه در هر کشور با توجه به فرهنگ، شرایط و نگاه متفاوت به عشق، ممکن است دردسرساز شود. در چنین شرایطی لزوم داشتن چند پیام مختلف احساس می‌شود.

البته مشکل این استدلال این است که بین «تگ‌لاین» و «اسلوگان» تفاوتی قایل نشده است.

در کتاب «شیپور جنگ» (Battlecry) خانم ریس به این موضوع اشاره می‌کند که اسلوگان (شعار) بهتر است به نوعی به استراتژی شرکت ربط داشته باشد و تگلاین آن جملات زیباست که معمولا در آن اشاره‌ای به استراتژی نمی‌شود، با این تعریف شعار مک‌دونالد یک تگ‌لاین است و نه اسلوگان.

در همین کتاب اشاره شده که تگ‌لاین‌ها می‌توانند بسیار باشند ولی اسلوگان (شعار) باید یکی باشد. پس می‌توان گفت که این ایراد اصلا بر ایده جایگاه‌ سازی وارد نیست.

مک‌دونالد می‌تواند در هر کشوری با توجه به شرایط آن کشور تگ‌لاین مخصوص خودش را داشته باشد.

اصل «رقیب‌مداری» در عصر جدید

ال ریس در کتاب «بازاریابی جنگ است» در خصوص عصر مشتری‌مداری به جای رقیب‌مداری توضیح می‌دهد و آن را به دو دلیل در دنیای رقابت ناکارآمد می‌داند:

  1. همه شرکت‌ها امروزه مشتری‌مدارند پس مشتری‌مداری دیگر نقطه تمایز نیست، بلکه الزام است.
  2. اصلا مشتری نمی‌داند که نیازش چیست و این نیاز را باید در او بوجود آورد، اگر تا قبل از خلق شیر کم چرب از مشتریان بالقوه سوال می‌شد که شیر کم چرب میخواهید، شرکت را به کلاهبرداری متهم می‌کردند، چون معتقد بودند شرکت قصد دارد چربی شیر را بدزد یا اصطلاحا به آن آب ببندند. ولی امروز شیر کم‌چرب به علت مفهوم سلامت بیشترین فروش را در بین انواع شیر عرضه شده دارد.

لذا از سال ۱۹۸۶ تا امروز اتفاق عجیبی در دنیا نیفتاده که بگوییم این دو موضوع باطل شده است و از این منظر نمی‌توان دلیل خوبی برای ناکارآمد خواندن جایگاه سازی بیان کرد.

«اینترنت» ابزار قدرتمند

اما دلیل سومی هم وجود دارد و آن اصلِ تعامل در اینترنت است که باز هم در آن ابزار با استراتژی مقایسه شده است.

اینترنت و تکنولوژی‌های جدید، ابزار هستند و نه استراتژی. در حدود ۲۰ سال پیش در کتاب «یازده قانون ابدی برندسازی اینترنتی» ال ریس اصل تعامل را به عنوان یکی از ابزار قدرتمند در اینترنت برشمرده است، که برندها باید از آن استفاده کنند.

بنظر می‌رسد این دلایل برای رد عصر جایگاه سازی نه تنها کارآمد نیست که به نوعی تاکید می‌کند در دنیای جدید باید جایگاه داشته باشید و برای موفقیت با وجود رقبای بی‌شمار باید کاملا متمرکز عمل کنید.

DNA خود را پیدا کنید

در کتاب «بازاریابی رقابت پذیر» (۲۰۱۷) کاتلر و همکارانش از آن به عنوان کدیفیکیشن به جای تمایز یاد می‌کند.

در مبحث کدیفیکیشن آمده است هر شرکت برای شناسایی باید یک دی.ان.ای منحصر به خودش داشته باشد و این دی.ان.ای از متمرکز شدن فعالیت‌های شرکت بر روی یک مفهومِ کاملا چلانده شده به دست می‌آید.

این همان حرف ال ریس در سال ۱۹۸۱ در کتاب «جایگاه سازی» است که می‌گوید: اگر نمی‌توانید جایگاه شرکت را پیدا کنید باید اهداف‌تان را کوچک کنید و باز اگر نتوانستید جایگاه جدید بسازید باز هم کوچک‌تر و کوچک‌تر شوید. ال ریس این موضوع را به عنوان یک قانون در بازاریابی ذکر می‌کند، برندها برای بزرگ شدن باید کوچک شوند (متمرکز شوند).

نویسنده: بهروز لطفیان - نماینده ریس در ایران



به روز ترین مقالات و ترفند ها را می توانید در سایت onlineamoozan مشاهده کنید.


مفاهیم رنگ ها در طراحی نشانه

رنگ ها مفاهیم خاصی را به بیننده می رسانند اما این مفاهیم در گذر زمان تغییر میکنند . امکان دارد رنگی اکنون مفهومی را برساند که قرن ها پیش مفهوم دیگری را داشته و سال ها بعد مفهوم دیگری را برساند . در کل رنگ ها یک ابزار ارتباط بصری است که می تواند بر روانشناسی بیننده در سطحی نیمه هشیار تاثیر بگذارد .
رنگ ها در طراحی لوگو ، محصولات ، طراحی بسته بندی ، امور مختلف تبلیغاتی و گرافیکی ، مفاهیم مختلفی را می رسانند . به عنوان مثال رنگی می تواند پیام مثبت یا منفی برساند یا اینکه مردم را به خرید کردن ترغیب کند یا احساس اعتماد و اطمینان را برساند ، احساس سرما و گرما ، اشتها و چندین پیام دیگر
با توجه به میزان تاثیر گذاری رنگ ها بر ذهن بیننده این اطمینان حاصل می شود که رنگ ها نقش بسیار مهمی را در طرح های شما ایفا میکنند . اگر به بسته بندی بطری های آب معدنی دقت کنید متوجه خواهید شد که طراحان بسته بندی از رنگ آبی استفاده کرده اند چرا که این رنگ آبی” است که احساس خنک بودن را به بیننده القا می کند و ارتباط بسیار مستقیم با فروش آن محصول دارد . پس یادتان باشد انتخاب رنگ باید با دانش لازم انجام شود نه سلیقه شخصی.

در ادامه مفاهیم برخی از رنگها را ملاحضه بفرمایید :

آبی :
آبی ، رنگ آسمان ، رنگ دریا… این اولین تصویر و حسی است که از این رنگ دریافت میشود .آبی رنگی مردانه است . آبی نماد صداقت ، حقیقت ، اعتماد بنفس ، آرامش ، صمیمیت ،اعتماد ، تمامیت ، جوانمردی و بهشت است . آبی به شدت با آرامش و خونسردی همراه است و باعث بهره برداری بهتر روحی و جسمی می گردد . متابولیسم و سوخت و ساز بدن را کاهش می دهد و اثرات خونسرد کننده دارد . آبی رنگی است که از فاصله های بسیار دور همم دیده می شود. به همین دللیل است که چراغهای فرودگاه ها آبی رنگ هستند . آبی رنگ مورد علاقه بیشتر مردم است و رنگی متناسب برای لوگوهای سازمانی و شرکتی
استفاده از این رنگ در محصولات غذایی و خوراکی توصیه نمی شود زیرا باعث کاهش اشتها می شود .
آبی روشن با سلامتی ، درمان،آرامش ، درک و نرمی همراه است .
آبی تیره دانش ، قدرت ، کمال و جدیت را نوید میدهد .

قرمز :
قرمز ، رنگ خون و آتش… به همین علت با جنگ ، خطر ، انرژی ، قدرت ، احساسات شدید ، تمایلات عشق ، هیجان ، فوریت همراه است . متابولیسم بدن انسان را بالا برده و باعث افزایش تعداد تنفس شده و فشار خون و ضربان قلب بیننده را افزایش می دهد . قابلیت دید بسیار بالایی دارد و به همین دلیل علامت توقف ، چراغ توقف راهنمایی و اتومبیل و تجهیزات قابل اشتعال را با رنگ قرمز نشان می دهند . قرمز رنگ شجاعت و دلیری است که در اکثر پرچم های کشور ها دیده می شود .
رنگ قرمز باعث جلب توجه می شود و تصاویر را نزدیکتر جلوه می دهد به همین علت بهتر است جمله ی “خرید کنید” ، ” تخفیف ویژه” یا جملاتی از این دسته را با رنگ قرمز نمایش دهید .
قرمز به شدت اشتها آور است مخصوصا برای غذاهی گرم چرا که هم اشتها و هم گرم بودن خاصیت رنگ قرمز است ، محققان پی برده اند اکثر کودکانی که قدرت تشخیص محتویات داخل بسته بندی را ندارند وقتی وارد فروشگاه خوراکی میشوند ناخودآگاه محصولات قرمز رنگ مورد توجه آن ها قرار میگیرد .

سبز :
سبز رنگ طبیعت سمبل زندگی ، رشد ، مذهب ، پول ، باروری و حاصلخیزی . سبز هم همانند آبی احساس آرامش زیادی را به بیننده القا میکند به همین علت در بیمارستان ها بیشتر از رنگ سبز استفاده می شود . سبز نماد صحیح بودن درست بودن آزاد بودن و دقیقا نقطه ی مقابل قرمز است . به همین دلیل چراغ سبز در چراغ های راهنمایی نشان از آزاد بودن مسیر است .
سبز ارتباط مستقیمی با طبیعت دارد و برای تبلیغات دوست داران محیط زیست و محصولات طبیعی بسیار مناسب است . سبز رنگی بسیار مناسب برای موفقیت نمایش و عملیات موفق است . سبز تیره معمولا با مفهوم ثروت ، دارایی و بانک همراه است .

زرد :
زرد رنگ تابش خورشید با لذت ، شادی در عین حال بزدلی ، عقل ، دوستی ، گرمی ، احتیاط و عمدتا با غذا ها همراه است و اثر گرم کننده و محبت دارد و حس شوخ طبعی را تحریک می کند همچنین زرد باعث افزایش نیروی ماهیچه ها میشود . رنگ زرد توجهات را به خود جلب میکند به همین خاطر ماشین های تاکسی را به رنگ زرد در می آورند . این رنگ تمرکز و خلاقیت را بالا میبرد و روشنفکران را جذب می کند.با دیدن رنگ زرد مغز سروتونین بیشتری آزاد می کند (احساس خوب شیمیایی طبیعی)
زرد یک رنگ بی ثبات و خودانگیز می باشد بنابر این اگر قصد نمایش ثبات و امنیت را دارید از این رنگ صرف نظر کنید . مردان معمولا رنگ زرد را به دید نشاط و رنگ کودکی مشاهده می کنند بنابراین استفاده از رنگ زرد برای فروش حیثیتی و محصولات گران و سنگین به مردان توصیه نمی شود چرا که کمتر مردی یک دفتر کاری زرد رنگ و یا یک مرسدس بنز زرد رنگ خریداری میکند .

بنفش :
بنفش تلفیقی از آبی و انرژی رنگ قرمز می باشد . این رنگ با وفاداری همراه است . بنفش سمبل قدرت ، نجابت ، اصالت . بنفش با هوشمندی و خرد ، شهرت ، استقلال ، خلاقیت ، مرموز بودن و جادو همراه میباشد . بنفش فعایلت های مغزی را که در رابطه با حل کردن مشکل است را فعال می کند .
بنفش رنگی سلطنتی می باشد بخصوص بنفش تیره که با مال و ثروت همراه است . بهتر است برای بسته بنده یا طراحی موارد لوکس از رنگ بنفش استفاده نمائید .

مشکی :
مشکی رنگی است که همواره با قدرت ، کمال ، بزرگی ، مرموز بودن ، غم ، شیطان ، مرگ ، راز ، همراه است . اما در اکثر مواقع مشکی ( سیاه ) بیانگر قدرت می باشد .
مشکی رنگی مرموز است که با ترس و ناشناخته ها همراه است . معمولا تاثیرات منفی دارد ( لیست سیاه ، شوخی سیاه ، نامربوط ، مرگ سیاه ، ناجور ) . نشان دهنده قدرت و پایداری و صلاحیت است و احساس رسمیت و بزرگی را القا میکند و با حیثیت ارتباط دارد (کراوات مشکی ، مرسدس مشکی).در نشان ها و نماد ها مظهر غم و اندوه است .

سفید :
سفید دقیقا نقطه مقابل مشکی ( سیاه ) است . سفید سمبل خوبی ها ، پاکی ، صلح ، سادگی ، امید ، خلوص ، پاک بودن و امنیت است . سفید می تواند نشان شروع موفقیت باشد و در نشان ها و نماد ها مظهر وفاداری و بی آلایشی است .
سفید در تبلیغات با سردی و تمیزی همراه است چرا که در طبیعت سفید رنگ برف است .

نارنجی :
نارنجی نماد تفکر ، خلاقیت ، ایده ، تفکر ، غیرت ، جدیت ، شیدایی و شیفتگی ، جذابیت و شجاعت است . نارنجی انرژی رنگ قرمز و شادی رنگ زرد را ترکیب می کند . برای چشم انسان نارنجی بسیار تند است اما نه به تندی رنگ قرمز . نارنجی اثرات نیرو بخش را القا می کند و بر روی روحیه تاثیر مثبت دارد .
نارنجی خریداران را به طور ناگهانی مجذوب میکند و یک فراخوان به حرکت را ایجاد می کند مانند خرید ، فروش یا متعهد شدن .
توجه داشته باشد در طراحی لوگو کسب و کارتان بهتر است از یک رنگ استفاده کنید . اگر لوگو شما یک رنگ داشته باشد آن رنگ مشخصه نام کسب و کارتان می شود و به راحتی در ذهن مخاطبین خود ثبت می شوید . همچنین در صورت داشتن یک رنگ بهتر می توانید برای طراحی های گرافیکی و تبلیغاتی برندتان کار کنید .
در صورتی که برای طراحی لوگو خود تمایل بر استفاده دو رنگ داشتید باید در نظر بگیرید که اگر طرحتان در یک رنگ اجرا شد هویت خود را از دست ندهد .

با کلاس های طراحی نشانه در آنلاین آموزان می توانید تمام نکات را بیاموزید و بهترین ها را برای خودتان طراحی کنید.


منبع : rahalogo.ir